به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



جمعه، شهریور ۲۶، ۱۳۸۹

    محمد داوری
شکنجه برای انکار مستندات تجاوز در کهریزک

محمد داوری در سایت سحام نیوز همراه کروبی بود که او را به بهانه جمع آوری و تهیه مدارک مربوط به تجاوزات جنسی در کهریزک سال پیش دستگیر کردند و از آن تاریخ تا کنون زیر سخت ترین شکنجه ها و فشارها قرار دارد. طی این مدت هر سه ماه یکبار تنها به مادر پیر او که از شهرستان بجنورد به تهران می آید اجازه دیدار و ملاقات داده می شود و از هرگونه مرخصی و دیدار با همسر و دیگر اعضای خانواده خود محروم است.
مادرش می گوید: محمد کاری نکرده است ، جرمی ندارد، یا پسرم را آزاد کنید یا مرا هم پیش پسرم ببرید...من در تهران هم جایی را ندارم که بمانم...
نامه محمد داوری به مادرش از زندان اوين، هرانا
خبرگزاری هرانا، پنجشنبه 25 شهریور 1389 - محمد داوری فعال صنفی، مدير مسئول سابق وب سايت سحام نيوز نامه ای را از زندان اوين برای مادرش نگاشته است.متن اين نامه که در اختيار خبرگزاری هرانا قرار گرفته است به شرح زير است:
به نام مادر
سلام مادر
خوبم هفته ی گذشته آغوش گرم تو و خواهر عزيزم در ملاقات حضوری مرا پر از عشق نمود و هرچند بغض خواهرم ترکيد و قلب شکسته ی من و تو به تپش افتاد و گونه هايمان خيس باران صداقت شد اما چه خوب شد اين غرش بهاری بغض خواهرانه! چشمان خشکيده ی مرا خيس نمود. مادر صبورم، وقتی رنج سفر مسير هزار کيلومتری را تحمل می نمايی و به ملاقاتم می آيی از شرمندگی می مانم چه بگويم و چگونه اين بزرگی و صبوری را بستايم، آخر با اين سن و سال و مشکلات جسمی که داری تحمل سختی های ديگر ظلمی نابخشودنی است که در حق تو روا داشته می شود.
مادرم، مقاومت و صبوری تو مثال زدنی است چراکه همه، مادران را دلداری می دهند و توصيه می کنند تا اشک نريزنند، اما اين تويی که هميشه ديگران را به ايستادگی فرا می خوانی و در ملاقات ها با چشم خود ديدم و با گوش هايم شنيدم چگونه خاله و برادر و خواهرم را به مقاومت توصيه می کردی و می گفتی اشک نريزند. هفته ی گذشته سالن ملاقات از عطر وجود مادرانه وخواهرانه ی شما و ساير اعضای خانوادهای زندانی پر شده بود و بوی خوش آن، فضای زندان را بهاری ساخته بود و چقدر زمستان رو سياه شد از رو سفيدی شما. مادر جان ديدی اينجا چگونه بچه ها به هم عشق می ورزند و با تمام وجود با هم يکی شده اند و به طور حتم می دانی که زندان بايد مايه ی شرمساری و موجب ندامت گردد نه بهانه ی افتخار و زمينه ساز مقاومت، و اين راز زندانيانی است که در تلاش برای رهايی حقيقت، خود در بند ظلمت گرفتار شده اند و اين حقيقت است که زندان را معنای ديگری می بخشد و به زندانی حال و هوای ديگری می دهد. مادر عزيزم، در نامه ی قبلی برايت از حال و هوای دوران کودکی ام گفتم و خواستم آن را ادامه دهم اما حيفم آمد حال و هوای ملاقات هفته ی گذشته را يادی نکنم ، اميد وارم در نامه های بعدی بيشتر و بهتر برايت بنويسم .
"قربانت محمد"