محمد بلوري
سپهبد حسين آزموده، دادستان نظامي تهران در رژيم گذشته مانند ديگر دژخيمان تاريخ گمان ميكرد راز جناياتش در شكنجه و اعدام بدون محاكمه زندانيان سياسي و گم و گور كردن آزادانديشان در پشت ديوارهاي بلند سلولها براي هميشه پنهان خواهد ماند اما در مصاحبهيي تاريخي كه من به عنوان خبرنگار روزنامه كيهان در سال 1339 با وزير دادگستري داشتم چه زود اين راز فاش شد و افشاي جناياتش بهت و خشم افكار عمومي را برانگيخت. حدود 50 سال پيش سردبير روزنامه به من ماموريت داد به ديدن نورالدين الموتي (وزير دادگستري زمان نخستوزيري دكتر علي اميني) بروم تا عكاس روزنامه از او عكسهايي براي آرشيو بگيرد. من هم به فكر افتادم كه با استفاده از فرصت درباره سپهبد حسين آزموده از وزير بپرسم. آن روزها سپهبد آزموده را مرتبا براي بازجويي به دادگستري احضار مي كردند ولي درباره علت اين احضارها چيزي بروز نميدادند و خبرنگاران با سكوت مقامات روبرو ميشدند.
آن روز ظهر وقتي وارد اتاق وزير دادگستري شديم او داشت ناهار ميخورد كه براي گرفتن عكس دست از ناهارش كشيد. گفتم: «آقاي وزير حرفي بزنيد تا عكستان با حالت باشد.» با لبخندي پرسيد: «چه بگويم؟» من هم فرصت را مناسب ديدم و گفتم: «مثلا درباره احضار سپهبد آزموده به دادگستري بگوييد.» وزير با شنيدن نام آزموده بدون آنكه متوجه شود كه مصاحبهيي را با من آغاز كرده با چهرهيي برافروخته گفت: «آزموده را ميگويي؟ اين مرد بيرحم (آيشمن ايران) است. آدولف آيشمن (سرهنگ اساس آلمان هيتلري)، ميليونها يهودي را از سراسر اروپا به اردوگاه ايران فرستاده و آنها را در اتاقهاي گاز خفه كرده و سپس در كورهها سوزاندهاند، سپهبد آزموده هم پس از كودتاي بيست و هشت مرداد چه جواناني را پس از آزار و شكنجه به جوخههاي اعدام سپرد؟ شبانه به بازداشتگاه لشكر زرهي2 ميرفت و هر شب دستهيي از زندانيهاي سياسي را به بهانهيي از ديگر همبنديهايش جدا ميكرد، بعد به دستور او اين جوانها را شبانه با هواپيما به حوالي كوير ميبردند و زندهزنده در درياچه كوير قم ميريختند. بعد خانوادههايشان ماهها براي ديدن فرزندانشان از اين زندان به آن زندان ميرفتند. حرفهاي وزير دادگستري چنان هيجانزدهام كرده بود كه حتي به شنيدههايم شك ميكردم تا اينكه همكار عكاسم در راه اطمينان داد آنچه شنيدهام درست است. در تحريريه با عجله اين مطلب را نوشتم و به سردبيرمان دادم و از روزنامه رفتم بيآنكه مطمئن باشم چنين خبري چاپ ميشود. چند ساعت بعد هنگامي كه از خيابان ميگذشتم ديدم ماموران امنيتي به دكههاي مطبوعاتي هجوم بردهاند و مشغول جمعآوري نسخههاي روزنامه كيهان هستند. نگاهم كه به روزنامه افتاد ديدم در بالاي صفحه با تيتر درشتي از زبان وزير دادگستري چاپ شده: «سپهبد آزموده آيشمن ايران» روزنامه كيهان توقيف شده بود و آن روز هر چند دقيقه يك بار گوينده راديو ايران، اعلاميه دولت را ميخواند كه در آن عنوان شده بود: «روزنامه كيهان به دليل چاپ يك مطلب خلاف واقع از جانب وزير دادگستري تا اطلاع ثانوي توقيف ميشود و دستور جمعآوري آن نيز از طرف دولت صادر شده است.» انتشار اين خبر فضاي شهر را ملتهب كرد و روز بعد دانشجويان با چسباندن تصاويري از صفحه اول كيهان روي پلاكاردهايي، تظاهرات گستردهيي در محوطه دانشگاه تهران به راه انداختند. ماموران درهاي دانشگاه را بستند و مردم به حمايت از دانشجويان پشت درها اجتماع كردند و به حمايت از دانشجويان شعارهايي دادند. كيهان پس از دو روز توقيف در برابر فشار افكار عمومي اجازه انتشار گرفت.