بیا تا گل برافشانیم و می در ساغر اندازیم
پرونده هستهای ایران چون جهانگردی شیفته سفر، به همهجای جهان سرکشیده و پشت درهای بسته و باز، نقل مجالس شده و از روی فرشهای قرمز زیادی گذشته است، میزهای زیادی برای او چیده شده و اتاقها آراسته و سفرهها رنگین شده است. این پرونده با رازها، روایتها، فرازونشیبها و قهرها و آشتیها هویت گرفته و حجم زیادی از مذاکرات قرن بیستویکم را به خود اختصاص داده است و بیجهت نیست که سرشار از روایتهای ناگفته باقی مانده و نامهای زیادی را با خود پرآوازه کرده است. جک استراو، دوویلپن، شیفر، سولانا، البرادعی و خانم اشتون. پرونده هستهای، مدال نوبل بر سینه البرادعی آویخته و آقای روحانی را در رسیدن به آرزوی بزرگش یاری رسانده است و به نظر میرسد که در ادامه مسیرش قصد دارد که نامهای جدیدی در سینه تاریخ دیپلماسی جهان به ثبت برساند. این پرونده از چنان استعدادی رسانهای برخوردار است که حتی کمردرد آقای ظریف را نیز به یک موضوع جذاب تبدیل میکند. بعضی از شیطنتهای این پرونده هم بسیار بانمک است و بساط خنده را رونق بخشیده است. هیچ موضوعی در عالم دیپلماتیک به اندازه نشاندادن نقاشیهای مهد کودکی نتانیاهو در سازمان ملل، در خصوص پرونده هستهای ایران، در سالن مجمععمومی برای مردم دنیا خندهآور نبود. این پرونده هنوز هم معرف بزرگترین کابوس زندگی نتانیاهو است. او از اینکه ایران در آستانه دستیابی به یک پیروزی بزرگ است باقیمانده عمر خود را عزای عمومی اعلام کرده است. شهرهای زیادی برای ثبت یکی از بزرگترین لحظات تاریخ دیپلماسی قرن، زیر پای پرونده هستهای فرش قرمز پهن کرده بودند ولی به نظر میرسد که شانس ژنو برای بهدستآوردن دل بیقرار پرونده هستهای از رقیبانش بیشتر است. دور دوم مذاکرات هستهای در دولت یازدهم قرین موفقیت بوده و توانسته است فضای اعتماد و احترام متقابل بین طرفین ایجاد کند. شکلگیری فضای مساعد پس از بیش از 10سال بیاعتمادی و فضای بدگمانی، راه را بر رسیدن به توافق نهایی هموار خواهد کرد. دغدغه اصلی جامعه جهانی که 1+5 به لحاظ حقوقی آن را نمایندگی میکند حصول اطمینان از صلحآمیزبودن فعالیت هستهای ایران است و در این خصوص آنها به دنبال سازوکار موثر نظارتی هستند تا در چارچوب آن فعالیتهای هستهای ایران را به طور کامل رصد کرده و درباره شفافیت آن متقاعد شوند. در مقابل، ایران میخواهد که جامعه جهانی حق فعالیت صلحآمیز هستهایاش و از جمله غنیسازی متعارف و متناسب خود را به رسمیت شناخته و به آن احترام بگذارد. هر خواسته و دغدغه طرفین مذاکره به لحاظ منطقی قابل توجه است و هیچ تعارضی بین آنها وجود ندارد. جامعه جهانی در چارچوب معاهده انپیتی نهتنها باید حق ایران را به رسمیت بشناسد، بلکه متعهد است برای انتقال دانش فنی با ایران همکاری سازنده داشته باشد و از طرف دیگر در چارچوب همان پیمان و سازوکار آژانس بینالمللی انرژی هستهای از صلحآمیزبودن فعالیت هستهای ایران اطمینان حاصل کند، بنابراین به شرط وجود فضای اعتماد و احترام متقابل، دستیابی به مکانیسمهای فنی مستعد برای برطرفکردن دغدغههای نظارتی جامعه جهانی کار دشواری نیست. در بستر فضای اعتماد و حسننیت است که ایران بازدیدهای منطقی و متداول از مراکز مرتبط با فعالیتهای هستهای خود را تهدید و تعرضی برای اعمال حاکمیت ملی خود تلقی نخواهد کرد. از طرف دیگر جامعه جهانی با به رسمیتشناختن حق فعالیت هستهای صلحآمیز ایران و رفع تدریجی تحریمها میتواند حسننیت خود را به اثبات رسانده و جواز بازدیدهای منطقی و متعارف از مراکز صنعتی و پژوهشی ایران را به دست آورد. به نظر میرسد تیم مذاکرهکننده ایران موفق شده با ارایه یک نقشه راه شفاف و قابلاجرا، مبانی محکمی برای تداوم همکاری بین طرفین ایجاد کند بدون اینکه از حقوق قانونی خود در چارچوب حقوق بینالملل عقبنشینی کند. این نقشه راه احتمالا به صورتی طراحی شده است که طرفین گامبهگام به خواستههای خود نزدیک شده و ایفای تعهدات به صورت تدریجی تضمینهای لازم برای رسیدن به انتهای سفر را برای طرفین فراهم کند. بهطوریکه در پایان راه هر دو طرف با لبخندهای دیپلماتیک و با رضایتمندی، دستهای یکدیگر را بفشارند و بخش عمدهای از تحریمها برداشته شود و ایران بدون تحمل فشارهای بینالمللی به فعالیتهای هستهای، از جمله غنیسازی متعارف و متناسب با نیازهای خود ادامه دهد و از همکاریهای هستهای با کشورهای دیگر سود ببرد و جامعه جهانی نیز با رصدکردن و راستیآزمایی فعالیتهای هستهای ایران و به صلحآمیزبودن آن حکم داده و از استمرار آرامش و امنیت در منطقه استقبال کنند. بدیهی است در این پیروزی و غلبه عقلگرایی و صلحطلبی، آن دسته از کشورها که به دنبال ناامنی و ایجاد آشوب در منطقه بوده و پرونده هستهای ایران را دستاویز قرار داده و با منزویکردن ایران مشکلات و بحرانهای اقتصادی و امنیتی برای حاکمیت و ملت ایران فراهم کرده بودند، برای جبران شکست خود به هر دسیسهای متوسل خواهند شد. با سنگاندازیهای آشکار و پنهان خود موانع جدی بر سر توافق تاریخی ایران و 1+5 ایجاد خواهند کرد و در این مسیر از حرکتهای نسنجیده و احساسی بخشی از گروههای اجتماعی ایران نیز سود خواهند برد. از این جهت لازم است ملت ایران با هوشمندی و حفظ یکپارچگی خود، دولت آقای روحانی و تیم مذاکرهکننده را در نیل به تامین منافع ملی ایران حمایت کنند. اگر در ژنو نقشه راه پیشنهادی ایران بهعنوان پایه و مبنای توافق و حرکت به سوی آینده پذیرفته شود، مذاکرات آینده عمدتا روی مسایل فنی و سازوکارهای اجرایی و حقوقی متمرکز خواهد شد که هرچند از دشواری و ظرافت خاص خود برخوردار است ولی چون بر بستر اعتماد و خوشبینی متقابل حرکت خواهد کرد، مذاکرات بسیار سازنده و دلگرمکننده خواهد بود. خط پایان دو ماراتن، قابل رویت است ولی گام ما بسیار سنجیده و آرام برداشته میشود و هنوز، نفسهای زیادی برای لحظات آخر حفظ شده است و با خوشبینی محتاطانهای باید رویدادها را رصد کرد.