در پی پرونده سازیهای سیاسی و اتهامات جدید
محمدرضا پورشجری و دخترش، میترا پورشجری
«محمدرضا پورشجری» را بعد از ٣٨ روز آزادی از پایان محکومیت و حبس 4 ساله زندان مجددا دستگیر کردند و پس از یکماه انفرادی در اطلاعات ارومیه و زندان رجایی اکنون ۴ ماه است که بلاتکلیف در زندان ندامتگاه مرکزی کرج زندانیست.
در یکماه گذشته دومرتبه »ایوب ابراهیمیان» دادیار شعبه ١٢ دادسرای انقلاب اسلامی کرج به دیدن پدرم در زندان رفته و بار اول وی شرح تمام اتفاقات را از روز اول دستگیری از پدرم را جویا شد. پدرم نیز دراین ملاقات گفت که تشکیل پرونده مجدد برایش پس از تحمل ۴ سال حبس کاملاً «غیرقانونی» و «پرونده سازی» و نمایش تازه ای است که وزارت اطلاعات علیه او ترتیب داده و آنها اتهاماتی واهی را که بخاطر آنها ۴ سال متحمل زندان بوده را مجددا بیرون کشیده و قصد دارند که پرونده جدیدی برایش باز کنند و مجازات حبس دیگری را به او تحمیل نمایند، در ادامه پدرم از وضعیت جسمی خود و بیماریهایش گفت و اینکه هم اکنون بدلیل بازداشت موقت اجازه اعزام به بیمارستان خارج از زندان را هم به او ندادند و از درمان پزشکی نیز محروم است، در پایان این ملاقات دادیار »ایوب ابراهیمیان» قول داد که هرچه سریعتر به وضعیت پدرم رسیدگی شود.
بار دوم در ۵ بهمن ماه پدرم را برای ملاقات دیگر با دادیار «ایوب ابراهیمیان» به دفتر زندان خواستند و این دفعه او از یک سری اتهامات جدید علیه پدرم خبر داد که گویا پدرم در زمان حبس در زندان از سال ٩١ به بعد مرتکب آنها شده است، دادیار مدعی شد مقداری پرینت از نوشته ها و تلفن های پدرم در اختیار دارد که پدرم از طریق دخترش (من) که ساکن اروپاست علیه جمهوری اسلامی تبلیغ کرده و هم اکنون نیز فعالیت های ضد انقلابی میکند، «ایوب ابراهیمیان» این اتهامات جدید را بر پدرم وارد دانست، و گفت که مسئولیت آنها به عهده اوست و اعلام کرد که در جلسه دادگاه به این اتهامات جدید رسیدگی خواهد شد.
این سومین پرونده علیه پدرم است که در این ۴ ماه دستگیری مجدد برایش بازکردند و بجای رسیدگی قانونی به وضعیت وی، هربار دادیار «ایوب ابراهیمیان» و یا بازجویان وزارت اطلاعات با اتهامات جدید سعی می کنند از لحاظ روحی پدرم را تحت فشار قرار دهند، چرا که اگر پدرم مرتکب خطایی در دوران محکومیت قبلی اش زندان شده بود قطعا باید در همان دوران رسیدگی میشد، پدرم در مدت کوتاه آزادی خود هیچگونه فعالیتی که بتوان آن را علیه جمهوری اسلامی تعبیر کرد نداشته و تمامی پرونده سازی های جدید کاملاً جعلی و بمنظور اذیت و آزار غیر انسانی و با هدف حذف فیزیکی او در زندان است.
در طول ماههای گذشته وزارت اطلاعات اعضای خانواده ما را هم بازخواست کرده و ساعتها آنها را مورد بازجویی و تهدید قرار داده است، اینبار مامورین حکومت به چه دلائلی اینچنین بر پدرم فشار می آورند هنوز بر ما روشن نیست! تنها اتهام احتمالی پدرم میتواند اقدام به خروج غیرقانونی از کشور باشد که البته بازداشت او قبل از این اقدام احتمالی بوده و وی توسط ۴ مامور مسلح در شهر ارومیه دستگیر شد، در این مدت چندین پرونده سیاسی با اتهامات غیر واقعی و ساختگی برایش بازکردند و مسئولیت فعالیت هایی را به او نسبت داده اند که ایشان هیچگونه دخالتی در آنها نداشته و صرفا بدلیل اینکه من دختر وی هستم، این اتهامات رابه وی نسبت می دهند.
در طول ماههای گذشته وزارت اطلاعات اعضای خانواده ما را هم بازخواست کرده و ساعتها آنها را مورد بازجویی و تهدید قرار داده است. اینبار مأمورین حکومت این چنین بر پدرم فشار میآورند بر خانواده ما روشن نیست! تنها اتهام احتمالی پدرم میتواند امکان خروج غیرقانونی وی از کشور باشد که البته بازداشت او قبل از این اقدام احتمالی بوده و وی توسط ۴ مامور مسلح در شهر اورمیه دستگیر شد. در این مدت چندین پرونده سیاسی با اتهامات غیر واقعی و ساختگی برایش بازکردند و مسئولیت فعالیتهایی را به او نسبت دادهاند که ایشان هیچ گونه دخالتی در آنها نداشته و صرفا به دلیل اینکه من دختر وی هستم، این اتهامات را به وی نسبت میدهند.
پدرم «محمدرضا پورشجری» نویسنده وبلاگ «گزارش به خاک ایران» با نام مستعار«سیامک مهر»، اول شهریور ماه پس از تحمل چهار سال حبس به اتهام تبلیغ علیه نظام، توهین به رهبر و توهین به مقدسات از طریق نوشته های خود در وبلاگ شخصی اش، از زندان آزاد شد. او در این مدت چهارسال زندان دوبار سکته قلبی کرد و به بیماریهای زیادی همچون ورم غده پروستات، قند خون بالا و سنگ کلیه و… مبتلا گردید، و همچنین اینکه در مدت هشت ماه بعد از دستگیری اول را در انفرادی سپاه و زیر فشار روحی و روانی و بازجوی و شکنجه بود، و بیشتر از دوسال و نیم را هم به زندان ندامتگاه مرکزی کرج با زندانیان جرایم خاص تبعید شد.
من مسئولیت تمام ظلم و ستمی که بر پدر عزیزم روا می شود را متوجه رهبر جمهوری اسلامی و شخص علی خامنه ای میدانم. و در صورت هر گونه اتفاق ناگواری برای پدرم که از بیماری های مختلف رنج میبرد تنها ایشان را مسئول می دانم که باید پاسخگوی این جنایت بزرگ در حق من و خانواده ام باشند.
میترا پورشجری
١۴ بهمن ١٣٩٣