به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



دوشنبه، شهریور ۲۳، ۱۳۹۴

گیسو شاکری: جهان تکان نخورد، دل دردمند ما تکان خورد

گیسو شاکری

دستم نمی رفت چیزی بنویسم.

هر چه که باید بگوئیم و بنویسیم گفته و نوشته شده است. نه یک بار بلکه هزاران هزار بار و دوباره، عکس ها دست به دست می گردند و همه جا حرف از مهاجران است و کودکانی که نتوانسته اند از این سفر پر خطر و دردناک، جان سالم به در ببرند و به ساحل نجات برسند.

مهاجرانی که روزها و هفته ها، با مرگ دست و پنجه نرم کرده اند، از گرسنگی و دریا جان سالم به در برده اند و حالا خود را به اروپا رسانده اند. همه جا حرف بر سر این مهاجران است.

حرف بر سر این که چگونه آن ها را در کشورهای گوناگون بپذیرند. چگونه آن ها را جا و مکان بدهند. چگونه به آنها رسیدگی کنند و به دردهایشان برسند.



در این میان، کمتر کسی از این می گوید که چرا این مردم آواره شده اند؟
چرا می آیند؟
و سرانجام این که، چه گونه می شود به این آوارگی های بی انتهای دردناک پایان داد؟
مهاجرت و موضوع پناهندگان موضوعی تازه و مربوط به همین امروز نیست. ما در سالیان گذشته هم آوارگان رواندایی و بوسنی و... را، به روشنی به خاطر می آوریم.
به خاطر می آوریم که چگونه انسانها گروه گروه از وحشت خشونت و مرگ از ایران گریختند. گریزی که هیچگاه هم، متوقف نشده و همچنان ادامه دارد .
بخاطر می آوریم گریز هزاران عراق را که از چنگال حاکمان فاسد کشور خود گریختند. حاکمانی که خود دست نشانده گان یک حکومت فاسد دیگر یعنی، جمهوری اسلامی ایرانند.هزاران هزارنفر تاکنون، در سوریه، به دست دیکتاتوری بشار اسد و با پشتیبانی و حمایت های مالی و نظامی جمهوری اسلامی کشته شده اند و هزاران نفر، هر روز از آن سرزمین، آواره می شوند. 
هزاران ایزدی به دست حکومت اسلامی (داعش) کشته شده اند، هزاران تن اسیر شده اند و هزاران هزار آواره شده اند. کردهای ترکیه بمباران می شوند و کسی نمی پرسد چرا و حکایت غم انگیز کودکان فلسطینی که دیگر جای خود دارد .
نکته قابل توجه اینکه ، کشورهایی که اکنون، ظاهرا دست یاری به مهاجران داده اند و آه و فغان می کنند، در طول این سال های دراز، اگر خود دست یاری به دیکتاتورهای این کشورها نداده باشند،  که داده اند، درباره ی آنچه که در آن منظقه  و آن سرزمین ها روی داده و می دهد، در عمل، سکوت کرده اند. چرا که دنیای سرمایه داری  غرب، تنها در پی سود و زیان خویش است. در پی منافع خویش است. از همین جاست که هیاهوی غرب، علیرغم غمباری وضع این مهاجرین  که دل هر انسانی را به درد
می آورد، نمی تواند بی دلیل و بی هیچ داشتن گوشه ی چشمی به منافع خود، تبلیغ و برنامه ریزی شود. یعنی همان تزویر و دو چهره گی همیشگی که دنیا با آن آشناست.
چه کسی باور دارد که غرب نداند و بی خبر باشد از آن که  تا دیکتاتورها بر سر کارند و تا زمانی که  از آن ها به اشکال گوناگون و پنهان و آشکار دفاع می شود  و یا دانسته و آگاهانه،  در برابرشان سکوت می شود، این تراژدی ها  ادامه خواهد داشت؟
چه کسی باور دارد که سیاستمداران دنیای غرب نمی دانند که حکومت مرتجع و بنیادگرای اسلامی ایران، مرکز صدور تروریسم بین المللی و دلیل اصلی و قابل توجه بخش بزرگی از این کشتارها در خاور میانه است. چه کسی باور دارد که  دنیای غرب نمی داند که تا ریشه این حکومت، یعنی جمهوری اسلامی ایران، از بیخ و بن بر کنده نشود جهان و به ویژه خاور میانه روی آسایش نخواهد دید؟
حال می گوئیم این عکس ها جهان را تکان داده است؟!
اثر این تکان را در کجا می توان دید؟ در تکان شانه های مردم از هق هق گریه شان ، در تبلیغات غرب، در تصمیم گیریها ی حکومت های غربی برای مبازره با دیکتاتورها، در ننوی ملاقات سران ایران و روسیه ، در توافقنامه ی بین ایران و سوریه ، بر سر میز مذاکره ی پوتین و اوباما یا در جلسات پارلمان اروپا؟
کدام یک؟
پایان جنگ و خشونت و اعدام و خودکامی تکان واقعی جهان است. تا نسل های آینده برای رهایی از ستم و نابرابری  به چنین مهاجرت های پر خطری تن ندهند و خود را به آینده ای نامعلوم نسپرند.

گیسو شاکری
9 سپتامبر 2015