به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



چهارشنبه، آبان ۱۳، ۱۳۹۴

ملت‌های غربی: کورسوی امید یا منبع تخریب؟

 باید به دروغ‌بودن این کورسوی امید پی برد و منبع تخریب را در نطفه خفه کرد

گابریل راکهیل. فیلسوف و نظریه‌پرداز آمریکایی- فرانسوی
«این اروپاست که امروز نمایانگر کورسوی امید است، پناهگاه ثبات در چشمان مردان و زنان خاورمیانه و آفریقا» اینها ادعای ژان کلود یونکر، رئیس کمیسیون اتحادیه اروپاست. مابقی خطابه او هم شایسته توجه است ولی باید بر گفتاری که حول کورسوی امید شکل گرفته مکث کرد؛ گفتاری که به جهت برقراری رابطه‌ای میان پناه‌جویان نیازمند و کشورهای میزبان مرفه متداول شده است.
زیرا نور خیره‌کننده سرزمین موعود کذایی می‌تواند سایه‌ای دراز و تاریک بر بسیاری از نیروهایی بیندازد که مسئول مستقیم بحران کنونی پناهندگانند. به‌راستی اگر اروپا - همچون دیگر کشورهای کلیدی - تاحدودی کورسوی امید بخش‌های فقرزده جمعیت جهان است دلیلی ندارد جز اینکه در ضمن منبع اصلی تخریبی است که به فقر و فاقه آنان دامن زده.

همان‌قدر که اجرای اقدامات عاجل و تجدیدنظر در سیاست‌های مهاجرت مهم است، تا وقتی نتوانیم دروغ نهفته در این کورسوی امید را ببینیم به علل اصلی بحران جاری پی نخواهیم برد. به‌واقع، پس پشت درخواست قابل درک اروپا در بستر کنونی همه دسیسه‌هایی نهفته است که مسئول ایجاد وضعیت‌هایی است که مدام‌ومدام بخش‌های عمده‌ای از جمعیت جهان را وامی‌دارند جان خود را به خطر اندازند تا شاید بتوانند جایی دیگر زندگی‌هایی برای خود دست‌وپا کنند.

جنگ و درگیری‌های خشونت‌بار مسلما عوامل اصلی این بحرانند، نیز نابرابری توده‌ای در مقیاس جهانی و فقدان نیازهای پایه‌ای مثل خوراک، آب، سرپناه و نظایر آن. با درنظرگرفتن این واقعیت که بسیاری افراد شریک فرایند تصاحب بی‌رحمانه قدرت و جست‌وجوی وحشیانه برای دستیابی به منافع کوتاه‌مدت‌اند؛ فرایندی که معرف بی‌نظمی کنونی جهان است، این عوامل در سطح بومی به‌راحتی پا نمی‌گیرند. اروپا و ورای آن، جهان انگلیسی‌زبان، در تداوم این بی‌نظمی نقشی کاملا محوری ایفا کرده و همچنان می‌کند. صرف‌نظر از تسلط استعماری سرمایه‌داری نولیبرال و جهان‌گستر، در اینجا به چند نمونه از شیوه‌های ملموسی اشاره می‌کنیم که طی آن حکومت‌ها، ارتش‌ها و شرکت‌های این کشورها سهم مستقیمی در بحران اخیر داشته‌اند:

- تولید و فروش انبوه سلاح در سرتاسر جهان
- شکست‌های ائتلاف بین‌المللی خودخوانده در افغانستان و عراق
-  پیامدهای فاجعه‌بار مداخله ناتو در لیبی
- حمایت و تجهیز نظامی آمریکا و متحدانش از نیروهای فرقه‌گرای افراطی در جنگ داخلی سوریه (که بنا بر گزارش محرمانه سازمان اطلاعات ایالات متحده که اخیرا از طبقه‌بندی خارج شده، با علم کامل به پتانسیل ایجاد داعش در این منطقه صورت گرفت).
- کشتارهای ویرانگر هواپیماهای بدون‌سرنشین در بخش‌های مختلفی از جهان
 - حمله عربستان‌سعودی به یمن با پشتیبانی آمریکا

نمی‌توان جنگ‌های عظیم در خاورمیانه و دیگرجاها راه انداخت و از آنها حمایت کرد، به فروش تسلیحات در سرتاسر جهان دامن زد، با رژیم‌های دیکتاتوری سرکوبگر متحد شد و چوبه ‌دار سیاسی، نظامی و اقتصادی در بخش‌های عمده کره‌زمین برپا کرد، آن‌وقت توقع پیامدهای انسانی عمیق و درازمدت از آن نداشت. در ضمن نمی‌توان تمامی منافع مادی حاصله از این وضعیت امپراتوری را گرفت و خیلی راحت آن را به‌عنوان کورسوی امید بخش‌هایی از جهان عرضه کرد که اغلب به‌طور مستقیم در تولید این منافع سهم داشته‌اند (بی‌آنکه اجازه داشته باشند نفعی از آن ببرند). اگر در وهله اول منابع ویرانی و فساد در کشورهای مهاجران در کار نبود و اگر کشورهای غربی سهمی در نابرابری توده‌ای در سطح جهان نداشتند، هیچ نیازی به یک سرزمین موعود کذایی نبود.

اگر واقعا می‌خواهید سدی در برابر بحران پناهندگی بگذارید - که درواقع فاجعه مهاجرت کنونی است که طی آن جمعیت‌های زیادی در گیرودار جنگ، فتوحات و عطش سیری‌ناپذیر برای سود از جای خود کنده و به جای دیگری رانده شده‌اند - پس باید به دروغ‌بودن این کورسوی امید پی برد و منبع تخریب را در نطفه خفه کرد. روابط قدرت در سطح جهان، مبتنی‌بر خشونت بیش‌ازحد سیاسی، نظامی و اقتصادی تغذیه‌کننده مصیبت بین‌المللی کنونی است که تا وقتی تغییراتی اساسی و ساختاری رخ ندهد، همچنان اجساد کودکان مرده را به ساحل می‌آورد. این است بحران واقعی.