دوباره برخی دوستان نظرم را درباره جبهه ملی ششم و آقای مهندس کورش زعیم می پرسند. نظرم را با صراحت دو ماه پیش نوشتم و حرف تازه ای ندارم
پی نوشت اول خرداد ماه ۱۳۹۸:
این مطلب در مورد
مقاله ی مشمئز کننده فرد فحاشی است
که مدعی رهبری جبهه ملی ششم است و به یکی از رهبران اپوزیسیون اتهام
امنیتی زده و آقای مهندس کورش زعیم و جبهه ملی ششم
نوشته وی را رسماً و علناً محکوم نکردند هرچند اول در حرف گفتند این کار را خواهند
کرد در حالیکه در یک سایت هوادار جبهه ملی ششم در خارج ماههاست که این نوشته باقی
مانده و در خود سایت جبهه ملی ششم نیز ویرایش ترمیم شده ی این مقاله مشمئز
کننده را که در آن این فرد فحاش از همه ی خط قرمزهای اپوزیسیون عبور کرده، درج شده و
این فرد می گوید
از رهبران جبهه ملی ششم است؛ خودتان بخوانید و قضاوت کنید:
http://bit.ly/2X0xocl
حدود چهار ماه پیش در جبهه ملی داخل کشور (1)، جریانی راه افتاد
تحت عنوان "جبهه
ملی ششم" و این قلم نیز در 28 آذر ماه 1397 اشاره ای به آن کردم (2).
دو هفته پیش که حملاتی از سوی جناحی از سلطنت طلبان علیه
مهندس حشمت اله طبرزدی راه افتاد (3)، همزمان فردی که خود را از رهبران "جبهه
ملی ششم" معرفی می کند، در ایمیلی همگانی با پخش وسیع، ظاهراً به دلیل مخالفت آن فرد با
برنامه آقای طبرزدی برای راه پیمایی به احمد آباد در 14 اسفند 1387، به آقای مهندس حشمت
طبرزدی اتهامات امنیتی زد، و در همان روز از سوی این قلم بدون ذکر نام آن فرد، در
نوشتاری بحث
شد که
اتهام امنیتی زدن
را به خاطر اختلاف سیاسی، نیروهای دموکراسی خواه ضروری است که
محکوم کنند تا در اپوزیسیون سکولار دموکرات، رسم نشود (4). متأسفانه نه تنها این کار
غیراصولی از سوی
رهبران
"جبهه ملی ششم" نظیر آقای مهندس کورش زعیم، محکوم نشد، بلکه
متن آن ایمیل زشت
بعد از همه این بحثها، در یکی از سایتهای حامی "جبهه ملی ششم" در خارج کشور، درج شده است (5) و همزمان مقاله دیگری در همین رابطه که ملایم تر است،
از همین فرد در سایت "جبهه ملی
ششم" انتشار یافته است (6). شخصاً به رغم آنکه برای دوستانی نظیر
دکتر داوود هرمیداس باوند که
بنظر می رسد با حرکت "جبهه ملی ششم" همراهند، احترام قائل هستم، اما دیگر برایم این
جریانِ به اصطلاح "جبهه ملی ششم" و رهبر آن آقای مهندس کورش زعیم، بی
اعتبار شد. این جریان مرا به یاد چپی هایی
میاندازد که در زمان انقلاب 57، دنبال خمینی و دانشجویان خط امام راه افتادند و
در مقابل سفارت آمریکا در حمایت از آن کار وحشیانه، رژه می رفتند، و هرچه
اشتباهشان به آنها تذکر داده می شد، بجای تصحیح اشتباه و تقبیح گروگانگیری، بیشتر
حمایت خود را از آن عمل
ناشایست، توجیه کردند و
می دانیم عاقبت کار چه شد
(7).
متأسفانه بخش بزرگی از اپوزیسیون سکولاردموکرات در دوران انقلاب 57، روحانیت را نمی فهمیدند و مرتب درباره خوب یا بد بودن آیت الله خمینی بحث می کردند، امروز هم بخش بزرگی از اپوزیسیون کنونیِ ایران، مرتب درباره خوب یا بد بودن شاهزاده رضا پهلوی بحث می کنند و اصل موضوعِ سلطنت و سلطنت طلبی را درک نمی کنند. تنها جریانی که درک درستی از سلطنت طلبی دارد، جمعی است بنام آی پی سی و رهبر آنها دکتر ایکس که مورخ نیز هست: دکتر ایکس می نویسد که رضاخان خودش هم نمی خواست شاه شود و نه فقط ملایان بلکه سلطنت طلبانِ آنزمان، او را گام به گام بسوی برنامه ی پادشاهی کشاندند، و اشاره می کند که تا سالها رضاخان بعد از تاجگذاری، به اطرافیانش می گفته که او را رضا شاه خطاب نکنند.
براساس تحلیل دکتر ایکس، سلطنت طلبان یا درباریان، نظیر ملایان، عده ای مفتخور بودند که پس از ناامیدی از احمدشاه، از رضا خان، رضا شاه ساختند (8)، در مقایسه، شاهزاده رضا پهلوی همیشه دوست داشته که القاب سلطنتی در مورد او و خاندان پهلوی، به کار رود، در حالیکه بنیانگذاران آمریکای مدرن استفاده از القاب اشرافی نظیر «شاهزاده» را ممنوع کردند یعنی به کار بردن عنوانهایی نظیر «شاهدخت» و «والاحضرت» و امثالهم، در قانون، در ایالات متحده آمریکا، از اول که در اینجا دولت مدرن را پایه ریزی کردند، ممنوع اعلام شده است (9).
متأسفانه بخش بزرگی از اپوزیسیون سکولاردموکرات در دوران انقلاب 57، روحانیت را نمی فهمیدند و مرتب درباره خوب یا بد بودن آیت الله خمینی بحث می کردند، امروز هم بخش بزرگی از اپوزیسیون کنونیِ ایران، مرتب درباره خوب یا بد بودن شاهزاده رضا پهلوی بحث می کنند و اصل موضوعِ سلطنت و سلطنت طلبی را درک نمی کنند. تنها جریانی که درک درستی از سلطنت طلبی دارد، جمعی است بنام آی پی سی و رهبر آنها دکتر ایکس که مورخ نیز هست: دکتر ایکس می نویسد که رضاخان خودش هم نمی خواست شاه شود و نه فقط ملایان بلکه سلطنت طلبانِ آنزمان، او را گام به گام بسوی برنامه ی پادشاهی کشاندند، و اشاره می کند که تا سالها رضاخان بعد از تاجگذاری، به اطرافیانش می گفته که او را رضا شاه خطاب نکنند.
براساس تحلیل دکتر ایکس، سلطنت طلبان یا درباریان، نظیر ملایان، عده ای مفتخور بودند که پس از ناامیدی از احمدشاه، از رضا خان، رضا شاه ساختند (8)، در مقایسه، شاهزاده رضا پهلوی همیشه دوست داشته که القاب سلطنتی در مورد او و خاندان پهلوی، به کار رود، در حالیکه بنیانگذاران آمریکای مدرن استفاده از القاب اشرافی نظیر «شاهزاده» را ممنوع کردند یعنی به کار بردن عنوانهایی نظیر «شاهدخت» و «والاحضرت» و امثالهم، در قانون، در ایالات متحده آمریکا، از اول که در اینجا دولت مدرن را پایه ریزی کردند، ممنوع اعلام شده است (9).
به امید
جمهوری
آینده نگر
دموکراتیک
و سکولار در ایران،
سام قندچی
بیست و دوم اسفند ماه 1397
March
13, 2019
پانویس:
1. تارنمای رسمی جبهه ملی داخل کشور
2. چند خطی درباره تحولات اخیر جبهه ملی ایران تحت
عنوان «جبهه ملی ششم»
3. پاسخ دوباره به سلطنت طلبی بنام شهرام همایون
درباره مهندس طبرزدی
4. چرا باید حملات زیر خط
قرمز را به مهندس طبرزدی توسط فردی که نام فامیل یکی از همراهان دکتر مصدق را یدک
می کشد، محکوم کرد
اطلاعیه درباره ی حملاتِ زیر خط قرمز
به طبرزدی توسط بخشی از جبهه ملی
5. متن ایمیل حملات زیر خط قرمز به
مهندس طبرزدی توسط فردی که خود را از رهبران جبهه ملی ششم معرفی می کند که در یک
سایت جبهه ملی در خارج منتشر شده است و آقای مهندس زعیم و جبهه ملی ششم نیز هیچگاه
رسماً محکوم نکردند
6. مقاله ای ملایم تر از همان فرد در
همان مورد پانویس 4، اما در سایت جبهه ملی ششم که ارتباط این فرد را با جبهه ملی
ششم محرز می کند
7. حقایق پنهان دهه شصت
8. Dr. X:
Why Constitutional Monarchy Will Never Work in Iran
9. تفاوت اساسی جمهوری و سلطنت:
مدیسون، مقاله های فدرالیست و ایران
Main Difference of Monarchy and Republic: Madison, Federalist Papers and Iran
سام قندچی