سپیده قلیان در ۲۷ آبانماه سال ۹۷، یعنی در چهاردهمین روز از اعتصاب کارگران نیشکر هفتتپه همراه با اسماعیل بخشی و مسلم آرمند در اتوبوس کارگران هفتتپه بازداشت شدند. اسماعیل و مسلم به ماموران گفتند که هرجا خواهرمان برود، ما هم میآییم.
سپیده برای حمایت از اعتصاب هفتتپه در کنار یکی از مهمترین اعتراضات کارگران ایستاد و تماشاگر مبارزه طبقاتی در هفتتپه نشد.
او یک ماه بعد همراه با ۴ کارگر هفتتپه، در ۲۷ آذرماه با قرار کفالت ۵۰۰ میلیون تومانی آزاد شد. از همان روزها عدهای به او برچسبهایی میزدند که تکمیل لجنپراکنیهای امنیتیکاران در گذشته بود. اینکه یک زن ۲۳ ساله باعث شد کارگران زیر ضرب امنیتی بروند! یا رنگمو و رنگ لباس سپیده نشان از بیربطی وی به طبقهکارگر است. یا حتی سپیده همهی اینکارها را کرد تا معروف بشود! البته که تمامی لجنپراکنیها تا به امروز ادامه دارد و تاثیر خودش را هم در خبرگزاریهای امنیتی و سنگینتر شدن پروندهی او گذاشت. اما صف همراهان دستگاه سرکوب که با ژست آزادیخواهی در فضا پرسه میزنند، مشخصتر از قبل شده است. اما تا اینجا هنوز خفه کردن صدای سپیده تمام نشده و به موفقیتی هم نرسیده است.
ساعت ۷ صبح روز ۳۰ دیماه، ۱۴ مامور امنیتی با خشونت هرچه تمامتر سپیده قلیان را همراه با برادرش (مهدی قلیان) بازداشت کردند. بازداشت مجدد سپیده زمانی صورت گرفت که صداوسیما، شب ۲۹ دی ماه در نامستندی با عنوان “طراحی سوخته” اعترافات اجباری و غیرانسانی از اسماعیل بخشی، سپیده قلیان و علی نجاتی، عضو هیئت مدیره سندیکای کارگران نیشکر هفتتپه که در جریان بازداشت و بازجویی پیشین آنها ضبط شده بود را نمایش داد. چارت تشکیلاتی و انگهای امنیتی بیپایه، فقط و فقط برای سرکوب مضاعف و بدنام کردن متحدین حقیقی طبقه کارگر ساخته شد. سپس فایل صوتی گفتگوی سپیده با یکی از ماموران وزارت اطلاعات (صادقیان) منتشر شد، که در آن به روشنی تهدیدها و سناریوسازی وزارت اطلاعات عیانتر میشود.
همچنین ویدیویی از سپیده در روز اول بهمنماه منتشر شد که مجدداً به مساله شکنجه فیزیکی و روانی، تهدید و اتهامات بیپایه از سوی نیروهای امنیتی و اعترافات اجباری در دوران بازداشتش پرداخت و درخواست این را داشت که جلسه دادگاه او به صورت علنی و با حضور آزاد رسانهها برگذار شود.
۱۳ اسفندماه مادر سپیده با همراهی جمعی از اعضای خانوادهی او، در مقابل دادستانی شوش تجمع کردند و خواستار آزادی وی شدند.
آن روزها حال روحی و جسمی سپیده مساعد نبود و دستگاه امنیتی از انتقال وی به مراکز درمانی امتناع کرده بود.
با آغاز سال جدید، بار دیگر خانواده سپیده قلیان در مقابل دادسرای شهر شوش دست به تحصن زدند و خواستار آزادی وی شدند.
۸ اردیبهشت سپیده همراه با اسماعیل بخشی و امیر امیرقلی از زندان اهواز به زندان اوین منتقل شد تا بدون حضور وکیل، در جلسه دادرسی در شعبه ۷ بازپرسی دادگاه شرکت کند.
امروز که این متن منتشر میشود، بیش از ۴ ماه است که سپیده قلیان، اسماعیل بخشی، امیرحسین محمدیفرد، ساناز الهیاری و امیرامیرقلی در زندان به سر میبرند. اما اسدبیگیها و اختلاسگران زیر سایه نظام، حق به جانبتر از قبل مشغول استثمار کارگرانی هستند که برای دستمزد زیر خط فقر خود هم اجازهی اعتراض ندارند! جز شورای اسلامی هم هیچگونه تشکل مستقلی حق ابراز وجود علنی ندارد. جز رسانههای حکومتی هم هیچ رسانهی مستقلی حق دفاع از کارگر را ندارد.
چه چیز ترسناکتر از این که جامعه از پیشروترین رگهی طبقهکارگر حمایت کند و نمایندگان و آژیتاتورهای کارگری را در قامت رهبران جامعه به رسمیت بشناسد؟ پس برای بار چندم این پرسش را طرح کنیم که به راستی دولتِ استثمارگران، حافظ امنیت کدام طبقهی اجتماعی است؟ واضح است.