مادر و پدرم از روی ایمان به دین اسلام این نام را برای من اتنخاب کرده اند. (روانشان شاد)«ابولفضل العباس، باب الحوایج، قمر بینی هاشم»
*پس از انقلاب خیلی از ایرانی های خارج از کشور نام خود را عوض کردند. محمد شد مهرداد. حسن، هوشنگ. قوچعلی، آریانا. حسین، نادر. گاظم، کیانوش. محمود، داوید، اسد، شیرزاد، ابول حسن (بنی صدر) همان ابول حسن بماند.
قاسم، سهراب. رقیه، شهناز. فاطمه، فریده. سکینه، سوسن، صغرا، شهلا. این قصه سر دراز دارد.
قاسم، سهراب. رقیه، شهناز. فاطمه، فریده. سکینه، سوسن، صغرا، شهلا. این قصه سر دراز دارد.
بارها دوستان از من پرسیده اند که چرا نام ات را عوض نمی کنی؟ پاسخ دادم: اگر به خری بگویند: اسب، آیا بنیان ( ذات) او عوض می شود؟
خر عیسی گرش که به مکه برند، چونکه باز آید هنوز خر باشد.
خر عیسی گرش که به مکه برند، چونکه باز آید هنوز خر باشد.
البته می تواند بار نبرد، مفت بخورد و بخوابد و لگد پرانی کند و گاز بگیرد و پسوند ( لقب) حاجی را به دنبال بکشد و مورد احترام خران دیگر هم باشد.
*کاری به این نداریم که خیلی ها در ایران که نام ایرانی داشتند، برای اینکه نان را به قیمت روز بخورند، نام ایرانی خود را با نام عربی عوض کردند و صاحب مال و مقام شده اند.