فقدان اپوزیسیون حقیقی
ناصر اعتمادی - رادیو بین المللی فرانسه
در روزهای گذشته صدها نفر از نیروهای نظامی و امنیتی خانه های ساکنان بهایی روستایی را در استان مازندران تخریب و زمین های آنان را مصادره کردند. در شهرها گشت های ارشاد از نو سرکوب و دستگیری زنان را به بهانۀ بدحجابی یا بی حجابی ازسرگرفتهاند و زنان معترض، همانند سپیده رشنو، بعضاً بعد از تحمل زندان و بازجویی و شکنجه مجبور به انجام اعترافات تلویزیونی میشوند. شمار اعدام ها در ماه های گذشته از سیصد تن گذشته است و اعدام زنان نیز افزایش بی سابقه یافته است. قوۀ قضائیه با صراحت می گوید که انگشتان برخی زندانیان متهم به سرقت را با گیوتین قطع می کند... کمتر روزی است که فعالان سیاسی و مدنی دستگیر نشوند و یا حکومت از دستگیری افراد به اتهام جاسوسی برای اسرائیل خبر ندهد.
می توان این فهرست را طولانیتر کرد، اما، پرسش این است : آیا موج جدید سرکوبها گویای نگرانی رژیم است از گسترش اعتراضهای مردم یا بالعکس نشان می دهد که حکومت خیالش از بابت مقاومت سازمان یافته مردم معترض راحت است؟
حشمت الله طبرزدی، دبیرکل جبهۀ دموکراتیک ایران، در پاسخ به این پرسش و پرسش های دیگر از جمله گفته است:
"اجازه بدهید فهرست شما را قدری طولانیتر بکنم و به بازداشت هنرمندان و سینماگران از جمله آقایان پناهی، آل احمد و رسول اف و یا فعال سیاسی اصلاح طلب، مصطفی تاجزاده، خانم یاسمین حنیفه از اعضای جبهۀ دموکراتیک مردم ایران و همچنین اعضای حزب کوموله در ارومیه اشاره بکنم که به دلیل فعالیت سیاسی دستگیر شده اند اما حکومت به دروغ آنان را به جاسوسی برای اسرائیل و تلاش برای بمبگذاری متهم کرده است...
موج جدید سرکوب با جنبش معلمان آغاز شد، زمانی که معلمان معترض در شعارهای خود خطاب به ابراهیم رئیسی هشدار دادند که این آخرین پیام آنهاست و جنبش معلمان آماده قیام است. یعنی آماده فراروئیدن از یک جنبش صنفی به یک جنبش سیاسی هستند. در پی این هشدار بود که رژیم دستگیری رهبران معلمان و کارگران را آغاز کرد.
در واقع، موج جدید سرکوبها با پیشروی اعتراض های اجتماعی و آگاهی حکومت از گسترش آنها آغاز شد. پیشروی اعتراض ها که دامنه اش تا اعتراض "جانبازان" رسید نوعی وحشت و نگرانی در داخل حکومت ایجاد کرد.
با این حال، سرکوبهای جاری منشاء مهم دیگری نیز دارد و آن آگاهی حکومت از فقدان یک اپوزیسیون منسجم است که بتواند بنا به تعریف یک مقاومت اجتماعی را سامان بدهد.
چه در داخل چه در خارج یک نیروی حقیقتاً اپوزیسیون، یک نیروی جایگزین و مورد اعتماد عموم مردم وجود ندارد. چون این عامل تعیین کننده وجود ندارد، رژیم ایران در عرصۀ بین المللی نیز نرمش و عقب نشینی از خود نشان نمی دهد. حکومت ایران مذاکره برای احیای برجام را به موازات یا بعد از سرکوب خونین اعتراض ها - و نه فقط سرکوب اعتراض های آبان ماه ٩٨ -انجام می دهد. با این سرکوب ها، با خاموش کردن صدای اعتراض جامعه، رژیم می خواهد به جهان این پیام را بدهد که بدیل و جایگزینی ندارد.
حشمتالله طبرزدی : "یکی از عوامل سرکوبهای جاری در ایران آگاهی حکومت از فقدان یک اپوزیسیون منسجم است که بتواند یک مقاومت اجتماعی را سامان بدهد. عامل تداوم این حکومت فقدان اتحاد عمل آحاد مختلف اپوزیسیون است. نیروهای اپوزیسیون داخل و خارج از کشور می توانند و باید برای تشکیل یک بدیل ملی با یکدیگر همکاری کنند."
در واقع، من معتقدم که مردم ایران از اپوزیسیون این رژیم بمراتب جلوترند (برای نمونه کافی است به مقاومت شجاعانۀ زنان در داخل کشور رجوع کنیم). مشکل این است که اعتراض ها و مقاومت مردم در برابر سرکوب در داخل صورت می پذیرد، در حالی که بخش مهمی از مخالفان یا اپوزیسیون رژیم در بیرون از مرزها هستند و این اپوزیسیون بیرون از مرزها هیچ سازوکار مؤثری برای حمایت از اعتراض های مردم در داخل اندیشه نکرده است. اندیشه نکرده است چون بخشی از آن قصد دارد از همین حالا آینده را به سود خود رقم بزند، در حالی که یک بدیل ملی باید خواسته های عموم یک ملت را بیان بکند به طوری که گروه های مختلف احساس نکنند که خواسته های آنها به سود اهداف و منافع خاص یک گروه نادیده گرفته شده است.
می خواهم بگویم : همانطور که رژیم با سیاست سرکوب خود در ممانعت از شکلگیری یک جنبش اعتراضی منسجم، یک نیروی جایگزین، نقش دارد، به همان نسبت آحاد اپوزیسیون با انحصارطلبی های خود نقشی بازدارنده در شکلگیری چنین جنبشی ایفاء می کنند. آسیب تشتت و انحصارطلبی در صفوف اپوزیسیون یکی از عوامل مهم ادامه و تشدید سرکوبها از سوی حکومت است.
البته این نقیصه فقط شامل اپوزیسیون خارج از کشور نمی شود. در داخل نیز وضع به همین گونه است با این تفاوت مهم که در داخل ما با عامل سرکوب روبرو هستیم که صریحاً هشدار می دهد : اتحاد مخالفان هزینۀ مبارزه را افزایش خواهد داد. اقلاً در خارج این عامل مهم سرکوب نیست.
من معتقدم که یک رهبری سیاسی شایستۀ این نام باید برآیند همکاری و هماهنگی نیروهای اپوزیسیون داخل و خارج از کشور باشد، هر چند تحقق آن به گمان من به یک آرزو تبدیل شده است. عامل تداوم این حکومت فقدان اتحاد عمل آحاد مختلف اپوزیسیون است. نیروهای اپوزیسیون داخل و خارج از کشور می توانند و باید برای تشکیل یک آلترناتیو ملی با یکدیگر همکاری کنند."