نگاهی به انقلاب مشروطه ایران
نخست، تاثیر تحولات شگرف و بزرگی که در اروپا پس از قرن هیجدهم و در دوران رنسانس آغاز گردیده ودر این قاره تغییرات شگرفی را پیش آورده بود.در زمانی اندک کشورهای اروپایی یکی پس از دیگری به قانون اساسی،پارلمان،احزاب و مطبوعات آزاد دست یافتند.و در کنار آنها با دستابی به تکنولوژی جدید،در جاده ترقی و توسعه پیش تاختند.اگرچه این تحولات در غرب تاثیرمستقیم و سریعی بر جامعه و حاکمان ایران نداشت، اما جرقه ای ایجاد کرد و شعله ای را برافروخت.
دوم، سلسله تحقیرهای تاریخی ناشی از شکست ایران در جنگ با روسیه در زمان فتحعلیشاه و انگلستان در ادوار ناصرالدین شاه و محمدشاه و پذیرش قراردادهای ننگینی چون گلستان و ترکمنچای ، و پاریس و مجموعه امتیازات تجاری و دیپلماتیک چون کاپیتولاسیون را ازدیگر عوامل زیربنائی شکل گیری انقلاب مشروطیت می توان برشمرد.
سوم، امتیازهایی که ناصرالدین شاه برای تامین هزینه سفرهایش به اروپا به دول بیگانه داده بود باعث خشم و خروش مردم شد. امتیازهایی چون امتیاز توتون و تنباکو از این دست بود. اگر چه میان فئودالهای داخلی و امپریالیستهای خارجی اتحاد و پیوند نامیمونی وجود داشت، حضور بیگانگان و استثمار منابع کشور برای بسیاری از توده ها خوشایند نبود. این عوامل باعث افزایش شورشهای دهقانی علیه فئودالها و افشا گری نویسندگان روشنفکر علیه شاه مستبد می شد.
چهارم، تاثیرات انقلاب فرانسه و بویژه انقلاب ۱۹۰۵ روسیه از دیگر عوامل زمینه ساز و ریشه ای جنبش مشروطیت بودند. مبارزات انقلابیون روس از ریشه های کلیدی بود که ایده مشروطه خواهی در میان ایرانیان را ایجاد کرد. علت آن بود که درسالهای آغازین قرن بیستم هزاران کارگر ایرانی در قفقاز و باکو مشغول کار بودند و بسیاری از آنها در اعتصابات کارگری شرکت میکردند. از طرفی سالانه حدود ۱۰۰ هزار کارگر، ایران را به مقصد روسیه ترک میکردند.
به موازات ریشه های چهارگانه انقلاب مشروطیت، همچنین باید از روشنفکران اثر گذاری مانند میرزا ملکم خان،آخوندزاده،طالبوف و مستشارالدوله یاد کرد که با انتشار روزنامه و کتاب،در داخل و خارج از کشور شروع به فرهنگ سازی در جامعه ایران و آشنا کردن مردم به حقوق اولیه و انسانی خود نمودند.انقلاب مشروطیت ایران رهبر فردی مشخصی نداشت.صدها انجمن و شخصیت آزادیخواه در هدایت آن سهیم بودند.انقلاب مشروطیت در زمانی به پیروزی رسید که در هیچ یک از کشورهای منطقه اثری از دموکراسی،قانون اساسی، احزاب و مطبوعات دیده نمی شد.اما هزاران دریغ و افسوس که هیچیک از چهار پادشاه پس از انقلاب مشروطیت به قانون اساسی و موازین دموکراسی و حاکمیت ملی وفادار نماندند.با نام و ظاهر مشروطیت به سان حکومت مطلقه پادشاهان قبل از انقلاب مشروطیت،حکومت فردی و استبدادی برقرار کردند و به سلطنت مشروطه گردن ننهادند.نتیجه این عملکرد ها آن که ملت ایران،هفتادو دو سال پس از انقلاب مشروطیت به امید کسب آزادی و استقلال و استقرار حاکمیت ملی به طرف انقلاب بهمن 57 سوق داده شد.انقلابی که متاسفانه باز هم حکومت استبدادی فردی به شکل سابق را تداوم بخشید و فقط نام و ظاهر آن تغییر کرد.انقلابی که نتایج سخیف و زیانبار آن برای همگان روشن است و امروز بر هیچکس پوشیده نیست.
جبهه ملی ایران اعتقاد دارد که برای اعتلای وطن و ساختن ایران پیشرفته و ملتی مرفه و سرافراز باید از تاریخ آموخت و از آنچه گذشته پند گرفت و عبور کرد و چشم به آینده دوخت.هیچ راهی جز استقرار حاکمیت ملی،آزادی، استقلال،حفظ یکپارچگی میهن،جدایی دین از حکومت و نظام برخاسته از انتخاب و رای آگاهانه مردم در شرایط دموکراتیک وجود ندارد.
هیات رهبری اجرائی جبهه ملی ایران
تهران-چهاردهم مرداد ۱۴۰۱ خورشیدی