سبک رهبری فردی پوتین از نظر روانشناختی مانند هیتلر، مبتنی بر اطمینانی است که با پارانویا همراه است
پوتین مبتلا به پارانویاست یک واقعیت قابل مشاهده است-
این اولین بار نیست که مسکو این پیام را ارسال میکند، پوتین از زمان شروع تهاجم تمام عیار در ماه فوریه به اوکراین، تهدید هستهای را آغاز کرده بود. با این حال از زمان حمله متقابل اوکراین به مواضع روسیه در پایان تابستان، تهدید حمله هستهای بهویژه در کانالهای تبلیغاتی روسیه، بیشتر شده است.
هرچه کرملین آمادگی خود را برای پرتاب بمب هستهای بیشتر از پیش اعلام میکند، بقیه جهان بیشتر به دنبال دلیلی برای این باور خود میگردند که این کار را نخواهد کرد. بسیاری پوتین را «بازیگری منطقی» می دانند که بهطور قابل توجهی گرفتار اشتباه محاسباتی است.
نیویورکر با نقد این رویکرد که پوتین را یک بازیگر منطقی به حساب بیاوریم، به کاوش در جهانبینی پوتین میپردازد.
جهانبینی پوتین که در آن بهعنوان یک کارمند کا.گ.ب، شمشیر قدرتمندی را در دست دارد که جهان را از انحطاط و زوال نجات می دهد، محصول پیشینه خاص او و لحظه تاریخی ویژه است. چارلز استروزیر، از مرکز تروریسم در دانشگاه سیتی نیویورک میگوید، پوتین مانند آدولف هیتلر و اسامهبن لادن، «ذهنیت بنیادگرایانه» دارد. او میگوید سبک رهبری فردی پوتین از نظر روانشناختی مانند هیتلر، مبتنی بر اطمینانی است که با پارانویا همراه است.
این که پوتین مبتلا به پارانویاست یک واقعیت قابل مشاهده است. او وسواس دارد که بگوید دشمنان روسیه را احاطه کردهاند. او از همه اعتراضات و مخالفتها وحشت دارد. استروزیر می گوید: «اطمینان ناشی از پارانویا، نقطه قوت سبک رهبری آنهاست، اما چون انعطافناپذیرند، مرتکب اشتباهات بزرگی میشوند.»
در ماه مه، ما شاهد پخش مکرر تهدید هستهای پوتین در تلویزیون روسیه بودیم. مارگاریتا سیمونیان رئیس کنسرسیوم تبلیغاتی «آر.تی» گفته است که ما خواستار «جنگ هستهای» نیستیم اما به شما میگویم که «چاره دیگری نداریم».
تهدیدی که از نظر روسیه باعث استفاده از سپر هستهای میشود، «تجاوز غرب» به شکلهای مختلف از جمله گسترش ناتو، حمله به ارزشهای سنتی، پیشبرد «ایدئولوژی جنسیتی» و گسترش انحطاط است. همه اینها یک تهدید وجودی برای روسیهای است که از نظر پوتین جزیره محاصره شده دگرجنسگرایی، کشور سفیدها و کشور حقیقت است.
پوتین و ماشین تبلیغاتیاش جنگ اوکراین را به عنوان مبارزهای که مستقیما از نبردهای جنگ جهانی دوم سرچشمه میگیرد، در نظر گرفتهاند.
پوتین در پی بازپسگیری موقعیت ابرقدرتیاش است که زمانی با شکست آلمان نازی به دست آمده بود. روایتهایی که پوتین از مناسبات روسیه با جهان ارائه می کند، باور پوتین را تقویت می کند که او از حق اخلاقی استفاده از سلاحهای هستهای برخوردار است. آنها میگویند آمریکاییها این کار را کردند، پس روسها هم میتوانند.
تحلیلگر نیویورکر تاکید میکند هر نوع تحلیل «عقلانی» که میگوید چرا پوتین از سلاح هستهای دراوکراین استفاده نخواهد کرد، تحلیلهای ناکافیاند. پوتین ترسی ندارد که حمایت متحدان فعلیاش را از دست بدهد، زیرا موقعیت روسیه در جهان را اشتباه درک میکند. او روسیه را از نظر سیاسی، اقتصادی و نظامی قویتر از آنچه هست میبیند. رهبران چین و هند ممکن است درباره استفاده از اقدامات افراطی مانند تسلیحات هستهای، ابراز نگرانی کنند اما از نظر پوتین این به فقدان عزم آنها و همچنین ضعف آنها اشاره دارد، نه کرملین.
از سوی دیگر این استدلال که پوتین از تسلیحات هستهای استفاده نمیکند چون «انجام این کار روسها، از جمله خودش را به خطر می اندازد»، این واقعیت را نادیده میگیرد که پوتین معتقد است حق دارد صدها هزار یا میلیونها انسان را قربانی کند.
همچنین این استدلال که حمله اتمی به پوتین در دستیابی به اهداف استراتژیک کمک نمیکند، اهداف استراتژیک روسیه را به عنوان چیزی جز ایجاد رعب و وحشت برای اوکراینیها در نظر میگیرد. خساراتی که اکنون ارتش روسیه متحمل میشود فقط میتواند پوتین را به ایجاد وحشت بیشتر علیه مردم تحریک کند.
تنها یک استدلال معتبر باقی میماند و آن این است که پوتین ممکن است از عواقب حمله هستهای بهراسد. او از انتقامجویی هستهای نمیترسد زیرا اوکراین سلاح هستهای ندارد و ناتو هم بعید است که پاسخ هستهای به روسیه بدهد.
با این حال پوتین ممکن است از واکنش شدید ناتو با استفاده از سلاحهای متعارف بهراسد، یعنی یک سری حملهها که میتواند ناوگان دریایی روسیه را ویران کند و تمام توان نظامی باقیمانده آن را در اوکراین نابود کند. این ضربه چنان تحقیرآمیز خواهد بود که هیچ چیزی جز یک حمله هستهای دوم و قویتر نمیتواند انتقام آن را بگیرد.
ایندیپندنت فارسی