دختران جيرفت، دختران انتظار
فاطمه باباخانيفروش دختران قوچاني به تركمنان و ارامنه عشقآباد در بهار 1323 هجري قمري در دوران حكومت آصفالدوله در خراسان و به اسارت رفتن زنان باشقانلو، در رمضان همان سال در حمله تركمنان به ناحيه بجنورد، به گفته افسانه نجمآبادي يكي از محركهاي شكلگيري انقلاب مشروطه در ايران بود.
اين واقعه در كتابهاي تاريخي كه ريشههاي اين رويداد مهم را نگاشتند هيچگاه مورد توجه جدي قرار نگرفت. شايد اين ضعف تاريخنگاري مردانه ماست كه همواره در همه مسائل و رويدادها زنان در حاشيه ميمانند، هرچند كه مصيبت وارد شده به آنان از عوامل شكلگيري رويدادي مهم چونان مشروطه باشد.
پس از تاسيس نخستين مجلس ملي به واسطه حساسيت افكار عمومي، در دورههاي مختلف به مساله دختران قوچان پرداختند و كار بالا گرفت و هر كس براي نشان دادن حميت خود حرفي زد، اما اين تلاش و حميت چنان نبود كه اين زنان و دختران به ايران بازگردانده شوند.
حال در سال 1390 و زماني كه بيش از 100 سال از واقعه مشروطه در ايران ميگذرد، باز حكايتي ديگر از دختران ايران، اينبار در گوشهيي ديگر از ايران؛ در جيرفت.
محمود معناصري، معاون برنامهريزي فرماندار جيرفت به تازگي اعلام كرده است كه فقر مهمترين دليل ازدواج دختران ايراني با اتباع بيگانه است. به گفته اين مقام مسوول، در حالي كه تبعههاي افغان به هيچ عنوان حاضر به عقد دختران خود با مردان ايراني نيستند، اما ازدواجهاي غيرقانوني و بدون مجوز با تبعات سنگين براي دختران ايراني اتفاق ميافتد. در اغلب اين موارد افراد بزهكار و فراري از افغانستان براحتي وارد خانوادههاي ايراني شده و به دليل فقر اين خانوادهها، با دختران ايراني ازدواج و پس از چندي با وجود داشتن فرزند به دليل عدم تعلق خانوادگي به كشورشان بازميگردند.
اين مقام مسوول در ادامه گفتههايش به اين نكته اشاره نميكند كه اين زنان پس از رها شدن از سوي همسر با چه وضعيتي مواجه ميشوند. آيا خانوادهيي كه به دليل فقر و نبود امكانات كافي براحتي آنان را به مردي بيگانه ميدهد، ميتواند مخارج چند نانخور اضافه را تحمل كند يا اينكه اين زنان بدون هيچ پشتوانهيي در جامعه با فرزنداني كه حتي حق درس خواندن را هم ندارند، رها ميشوند؟
حكايت دختران جيرفت حكايت بسياري از دختران ما در جايجاي ايران است؛ همانطور كه حكايت دختران قوچان، حكايت دختران ايران زمين آن روزها بود.
داستانها گرچه به لحاظ محتوا متفاوتند اما همه حكايت رنج نيمي از جامعهاند كه همواره ذيل آنچه مردان سياست مهم تلقي كردهاند، باقي ماندهاند.
زياد دور نشدهايم از زماني كه خبري از دختران ايران در دوبي و آذربايجان آمد، در پيگيري آن، جز تكذيب، پاسخي از زبان مسوولان شنيده نشد و حال امروز؛ حكايت دختران جيرفت. صد سال پيش در رفع تظلم دختران قوچان، اگرچه هيچكدام بازگردانده نشدند اما پيگيري نمايندگان تا آنجا رفت كه آصفالدوله را بازخواست كنند، اما اين روزها گويا بازار مسائل بزرگ چنان گرم است كه تظلم زنان ايراني به نجوايي هم نميماند.
منبع: اعتماد
اين واقعه در كتابهاي تاريخي كه ريشههاي اين رويداد مهم را نگاشتند هيچگاه مورد توجه جدي قرار نگرفت. شايد اين ضعف تاريخنگاري مردانه ماست كه همواره در همه مسائل و رويدادها زنان در حاشيه ميمانند، هرچند كه مصيبت وارد شده به آنان از عوامل شكلگيري رويدادي مهم چونان مشروطه باشد.
پس از تاسيس نخستين مجلس ملي به واسطه حساسيت افكار عمومي، در دورههاي مختلف به مساله دختران قوچان پرداختند و كار بالا گرفت و هر كس براي نشان دادن حميت خود حرفي زد، اما اين تلاش و حميت چنان نبود كه اين زنان و دختران به ايران بازگردانده شوند.
حال در سال 1390 و زماني كه بيش از 100 سال از واقعه مشروطه در ايران ميگذرد، باز حكايتي ديگر از دختران ايران، اينبار در گوشهيي ديگر از ايران؛ در جيرفت.
محمود معناصري، معاون برنامهريزي فرماندار جيرفت به تازگي اعلام كرده است كه فقر مهمترين دليل ازدواج دختران ايراني با اتباع بيگانه است. به گفته اين مقام مسوول، در حالي كه تبعههاي افغان به هيچ عنوان حاضر به عقد دختران خود با مردان ايراني نيستند، اما ازدواجهاي غيرقانوني و بدون مجوز با تبعات سنگين براي دختران ايراني اتفاق ميافتد. در اغلب اين موارد افراد بزهكار و فراري از افغانستان براحتي وارد خانوادههاي ايراني شده و به دليل فقر اين خانوادهها، با دختران ايراني ازدواج و پس از چندي با وجود داشتن فرزند به دليل عدم تعلق خانوادگي به كشورشان بازميگردند.
اين مقام مسوول در ادامه گفتههايش به اين نكته اشاره نميكند كه اين زنان پس از رها شدن از سوي همسر با چه وضعيتي مواجه ميشوند. آيا خانوادهيي كه به دليل فقر و نبود امكانات كافي براحتي آنان را به مردي بيگانه ميدهد، ميتواند مخارج چند نانخور اضافه را تحمل كند يا اينكه اين زنان بدون هيچ پشتوانهيي در جامعه با فرزنداني كه حتي حق درس خواندن را هم ندارند، رها ميشوند؟
حكايت دختران جيرفت حكايت بسياري از دختران ما در جايجاي ايران است؛ همانطور كه حكايت دختران قوچان، حكايت دختران ايران زمين آن روزها بود.
داستانها گرچه به لحاظ محتوا متفاوتند اما همه حكايت رنج نيمي از جامعهاند كه همواره ذيل آنچه مردان سياست مهم تلقي كردهاند، باقي ماندهاند.
زياد دور نشدهايم از زماني كه خبري از دختران ايران در دوبي و آذربايجان آمد، در پيگيري آن، جز تكذيب، پاسخي از زبان مسوولان شنيده نشد و حال امروز؛ حكايت دختران جيرفت. صد سال پيش در رفع تظلم دختران قوچان، اگرچه هيچكدام بازگردانده نشدند اما پيگيري نمايندگان تا آنجا رفت كه آصفالدوله را بازخواست كنند، اما اين روزها گويا بازار مسائل بزرگ چنان گرم است كه تظلم زنان ايراني به نجوايي هم نميماند.
منبع: اعتماد