دریاچه ارومیه، راهکارهای پیش رو
و کمپینی بینالمللی برای نجات دریاچه
مدتی است که بحث خشک شدن دریاچه ارومیه و نگرانیهای ناشی از آن توجه خیلی از هموطنان مان را جلب کرده است. به خصوص بعد از رد دو فوریت لایحه رسیدگی به وضعیت بحرانی دریاچه ارومیه توسط مجلس گروههای زیادی که اغلب در فضای مجازی فعالیت میکنند نگرانی خود را از خطر خشک شدن کامل دریاچه و نارضایتی خودشان را از کم توجهی مسئولین ابراز کرده اند. دلیل "فاجعه" خواندن روند خشک شدن دریاچه توسط برخی از کارشناسان مشخص است. از یک طرف دریاچه اهمیت تاریخی و فرهنگی دارد. از طرف دیگر از نظر زیبا شناسی هم وجود دریاچه برای منطقه و کلّ کشور مان مفید است. همین ارزشهای ذاتی باعث میشوند که فعالیتهای اقتصادی عدهای وابسته به وجود دریاچه بشود و هموطنان مان از محیط اطراف دریاچه برای گردش و تفریح استفاده کنند. در ضمن در صورت رونق گردشگری، دریاچه ارومیه و محیط اطرافش میتواند پاتقی برای گردشگرهای خارجی بشود. دریاچه ارومیه به عنوان بزرگترین دریاچه کشور و سومین دریاچه شور دنیا در یونسکو ثبت شده و در اکو سیستم منطقه و معتدل نگاه داشتن آب و هوا نقش اساسی دارد. این دریاچه به عنوان یک سیستم تهویه مطبوع عمل میکند که به خاطر خواص فیزیکی آب، از بالا و پایین رفتن ناگهانی دمای محیط اطراف خودش تا اندازهای جلوگیری میکند. با این حساب با از بین رفتن دریاچه حتا بخشی از فراوردههای کشاورزی که از آب رود خانههای منتهی به دریاچه استفاده میکنند هم، با تغییر شرایط اقلیمی از بین خواهند رفت. به علاوه، ایجاد یک شوره زار بزرگ هم برای مردم حوالی دریاچه و چند استان اطراف مشکلات جدی ایجاد خواهد کرد و هم مشکلات زیادی نیز برای سیاستهای بیابان زدایی که فعالین محیط زیست به دنبال آن ها هستند خواهد داشت. به گفته کارشناسان هزینههایی که باید در آینده صرف مقابله با تخریبات ناشی از خشک شدن دریاچه بشود بسیار بیشتر از فوائد اقتصادی وجود دریاچه و هزینههایی است که اکنون میشود برای نجات آن خرج کرد.
اما سوال این جاست که دوست دارن محیط زیست و گروههای مختلفی که در اینترنت ایجاد شده اند چه کارهایی میتوانند انجام دهند؟ طبیعی است که راه حلهای عملی نجات دریاچه تنها به دست دولت جمهوری اسلامی مقدر است. کارشناسان به طور کلی سه راه مختلف برای نجات دریاچه را پیشنهاد می کنند: باروری ابرها و افزایش مصنوعی بارندگی، تغییر سیستم آبیاری منطقه و رها کردن (بخشی از) آب پشت سدهایی که بر رودخانههایی که به دریاچه میریزند احداث شده اند و منحرف کردن میسر رودخانههایی که در منطقه جاری هستند مانند ارس به سمت دریاچه ارومیه. هر سه راه حل، هم به دلیل حقوقی و هم به خاطر وسعت و هزینه بسیار زیادی که میطلبند تنها به دست دولت شدنی هستند. به این دلیل تنها کاری که فعالین محیط زیست و گروههای اینترنتی میتوانند انجام دهند افزایش فشار به دولت برای برداشتن گامهای عملی برای حفظ دریاچه است. یکی از مهمترین روشهای افزایش فشار از پایین آگاه سازی است. همینکه مردم در مورد یک مطلبی صحبت کنند فضای جامعه به دولتی که در آن جامعه حکومت میکند فشار میاورد . حتا صرف پخش کردن خبر و صحبت کردن با دوستان و اطرافیان این فضا رو بوجود خواهد آورد . از طرف دیگر برگزاری تجمعات هم میتواند صدای مردم را به دولتمردان برساند. اما این تجمعها هم خودشان نمیتوانند مشکلی را حل کنند و فقط میتوانند برای فشار به مسئولین برای اهمیت دادن به دریاچه کمک کنند. کارهای فرهنگی زیادی هم در این زمینه هم میشود انجام داد: ساختن و پخش کردن قطعههای موسیقی، شعر، داستان، پوستر و غیره، و یا حتا استفاده کردن از محصولات فرهنگی که پیش از این ساخته شده اند نمونههایی از کارهای فرهنگی مرتبط هستند.
راه حل دوم پیگیری حقوقی است. در مهر ماه سال هشتاد و هفت (و ظاهراً در سفر استانی دولت به منطقه) تفاهم نامهای بین وزارت جهاد کشاورزی، سازمان حفاظت محیط زیست، وزارت نیرو و استانداری استان های آذربایجان شرقی، غربی و کردستان امضا شد که امضا کنندگان را متعهد به اختصاص بودجه و اجرای طرح های عملی برای حفاظت و نجات دریاچه ارومیه میکند. ظاهراً این تفاهم نامه که پنج سال هم اعتبار دارد بعد از امضأ مسئولین وقت بایگانی شده و هیچ حرکت عملی از سال هشتاد و هفت تا کنون برای نجات دریاچه صورت نگرفته. از آن جا که مدارک این تفاهم نامه موجود است میشود از طریق حقوقی هم این مساله را بررسی کرد و مسئولین را موظف به اجرای تفاهم نامه نمود. برای این کار البته تنها حقوقدانانی که با امور محیط زیستی آشنا هستند میتوانند اقدام کنند و فعالین اینترنتی و حتا دلسوزان محیط زیستی تنها میتوانند از حقوقدانان مربوطه بخواهند که وارد عمل شوند.
راه حل سوم افزایش فشار بینالمللی است. نهادها و ان جی اوهای بینالمللی ای وجود دارند که مشکلات محیط زیستی را در سطح جهانی بررسی میکنند. این سازمانها البته هیچ کدامشان نمیتوانند هیچ کشوری را مجبور به رعایت اصول محیط زیستی یا جلوگیری از تخریب کنند ولی میتوانند با آگاهی بخشی جهانی و تبادل نظر دولتها را به اهمیت دادن به یک سری امور محیط زیستی سوق بدهند . در واقع قدرت نفوذ سازمانهای بینالمللی محیط زیستی حتا از نفوذ سازمان حقوق بشری هم بسیار کمتر است. حتا برخی از این نهادهای محیط زیستی تنها وقتی حاضر به همکاری هستند که تبعات تخریب محیط زیست مستقیما مسائل حقوق بشری را هم در بر بگیرد. و گرنه محیط زیست به نوبه خود اهمیت چندانی برای آنها ندارد. به عنوان مثال وقتی صیاد های ژاپنی نهنگها را در ابعاد وسیع شکار میکردند دلیل اصلی که باعث شد جامعه جهانی جلوی این مساله بایستد این نبود که نثل نهنگها منقرض میشود، بلکه این بود که انسانها این حق را دارند که از مشاهده نهنگها لذت ببرند و با کشته شدن تمام نهنگها این حق انسانها زایل میشود. به هر حال در مورد وضعیت دریاچه ارومیه سه نهاد بینالمللی هستند که بیش از همه میتوانند وارد عمل بشوند. یکی ارگانی به نام "رودخانههای جهانی" است (لینک اینجا) که چندی پیش به کمک مردم شیلی آمد و با برگزاری تجمعها و افزایش فشار جهانی از ساختن یک سری سد که محیط زیست منطقه پتاگونیا رو تخریب میکردند جلوگیری کرد. نهاد دوم هم دبلیو دبلیو اف هست (لینک اینجا) که البته آنها اغلب نگران گونههای جانوری هستند تا دریاچه ها. ولی از آنجا که خشک شدن دریاچه یک سری گونه حیوانی را هم تهدید میکند میشود از طریق دبلیو دبلیو اف هم به دولت ایران فشار آورد. نهاد سوم هم کمیسیون محیط زیستی سازمان ملل هست (لینک اینجا) که البته برای اینها حقوق بشر مهم تر از محیط زیست است. ولی دوباره به این دلیل که مساله دریاچه ارومیه با زندگی عدهای انسان نیز گره خورده میشود از این نهاد وابسته به سازمان ملل هم درخواست همکاری کرد. بجز این نهادها کوچک تر دیگر هم هستند که شاید علاقه مند به همکاری برای حفظ دریاچه ارومیه باشند. و در نهایت پیگیری بینالمللی مساله میتواد با توسّل به معاهدههای محیط زیستی بینالمللی نیز صورت بگیرد. در واقع یک سری معاهدههای بینالمللی هم هستند که دولتها امضأ میکنند که آنها را ملزم به رعایت یک سری اصول محیط زیستی میکند. طبیعی است که توسّل به این معاهده ها نیز می تواند از نظر حقوقی دولت ایران را زیر فشار قرار دهد تا بر اساس آنچه امضا کرده است برای حفظ طبیعت ایران و دریاچه ارومیه اقدامات عملی انجام دهد.
در پایان لازم است بگوییم که گروه نوای بوم با همکاری گروه محیط زیست سبز به دنبال جذب حمایت جهانی برای جلوگیری از فاجعه خشک شدن دریاچه ارومیه است. هم اکنون هم با گروههای بالا مشغول برقراری ارتباط هستیم و نتیجه آن را بعد از گرفتن جواب قطعی با شما در میان خواهیم گذاشت. ما با گروههای دیگری که به دنبال افزایش فشار داخلی هستند نیز در حد اطلاع رسانی کمک خواهیم کرد.
به امید اینکه سه سال دیگر بجای پر کردن شوره زار ارومیه از اشکهایمان ، همکاری خودمان را در نجات آن دریاچه در کنار خود دریاچه ارومیه جشن بگیریم.
شهریور ۱۳۹۰
گروه نوای بوم
گروه محیط زیست سبز