به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



یکشنبه، آبان ۱۲، ۱۳۹۲

فریدون مشیری، سروده ای کوتاه و طناز

فریدون مشیری



شوخی

زن به شوهر گفت: چل سالیست با  یکدیگریم

همدل وهمصحبت و همخانه و همبستریم 
  


هردومان گر باز پس گردیم تا چل سال پیش

خواستگاری میکنی از نو مرا از بهر خویش؟


مرد گفت آری... ولی این بار جان مادرت

خواهشم را رد کن ای جانم به  قربان سرت.

------------------------------------------------------------


به گرد کعبه می گردی

پس بگرد تا بگردی

سعید جعفر زاده  معروف به پرواز همای در بهمن ۱۳۵۸ در دامان رشته کوههای تالش در  روستای احمدسرگوراب شفت به دنیا آمد و در ابتدا به نقاشی روی آورد. او می گوید «تنها جایی که هیچگاه هنر جدی گرفته نمی شود و آموزشی درست برای هنر وجود نداشت مدرسه بود و از اینرو هنگام زنگ همه از مدرسه فرار می کردند».
سپس موسیقی را نزد استاد پوررضا فرا گرفت و راهی دانشکده علمی کاربردی موسیقی در تهران شد و از  دروس استادانی چون کمال الدین عباسی، محسن الحامیان، فریدون نوشاد، منصور ثابت زاده، و محمد فیروزی و خارج از دانشگاه از استادانی چون هنگامه اخوان، کریم صالح عظیمی و فرهاد فخرالدینی بهره مند گشت.

یکی از اشعار زیبایی که او خوانده است :

به گرد کعبه می گردی پریشان
که وی خود را درآنجا کرده پنهان
اگر در کعبه میگردد نمایان
پس بگرد تا بگردی،بگرد تا بگردی

در این جا باده می نوشی
در آنجا خرقه می پوشی
عجب بیهوده می کوشی

در اینجا مردم آزاری
در آنجا از گنه عاری
عجب بیهوده پنداری؟!

در اینجا همدم و همسایه ات در رنج و بیماری
تو آنجا در پی یاری
چه پنداری؟
کجا وی از تو می خواهد چنین کاری؟

چه پیغامی که جز با یک زبان گفتن نمی داند
چه سلطانی که جز در خانه اش گفتن نمی داند
چه دیداری که جز دینار و درهم از شما سفتن نمی داند

به دنبال چه میگردی که حیرانی؟
خرد گم کرده ای شاید نمی دانی

همای از جان خود سیری که خاموشی نمیگیری؟
لبت را چون لبان فرخی دوزند
تو را در آتش اندیشه ات سوزند
هزاران فتنه انگیزند
تو را بر سر در میخانه آویزند