آبادان، خرمشهر، سوسنگرد، شادگان، اهواز، هویزه، دزفول، ماهشهر، سوسنگرد، حمیدیه و... پر است از جمعیتی که اگرچه نان و آبشان به کارون و حور گره خورده بود اما خونشان بدنِ رو به احتضارِ خوزستان را سیرآب کرد. سرزمینی که آخرین نفسهایش را میکشید، روز پنجشنبه ۲۴ تیرماه با بانگ شعار «بالروح، بالدم، نفدیک یا اهواز» دوباره زنده شد؛ اینبار با صدای اعتراض و خشمی که به جوش آمده بود!
خوزستان تا همین امروز در التهاب و اعتراض است و تعداد زیادی از معترضان که غالباً عرب هستند، با شلیک مستقیم نیروهای امنیتی و نظامی کشته شدهاند. طی این روزها نیروهای سرکوب در تلاش هستند تا از طریق امنیتی کردن فضای شهری، از گسترده شدن دامنه اعتراضات جلوگیری کنند. این گزارش شرحی از روایت سرکوب و مقاومت در آنجاست.
ایست بازرسی و دستگیری در خرمشهر
شهر خرمشهر ۱۵ روز پس از آغاز اعتراض به بیآبی تحت شدیدترین اقدامات امنیتی قرار دارد. از یکشنبه، ۲۷ تیرماه و چهارمین روز اعتراضات خرمشهر، دستگیریهای خانه به خانه آغاز شده و تاکنون ادامه داشته است. در برخی مناطق خرمشهر همچون دیگر شهرهای استان خوزستان از جمله کوی طالقانی، قطعی برق و اینترنت، عرصه خبررسانی را بر مردم تنگ کرده است؛ در برخی مناطق قطعی اینترنت شدت گرفته و گاه تا چند روز به طور کامل با اختلال مواجه بوده و تنها ساعاتی امکان استفاده از اینترنت ضعیف وجود داشته است.
از همان روزهای آغازین ماموران امنیتی با نصب دوربین روی تیرهای چراغ برق درصدد شناسایی تظاهرکنندگان بودند. یکی از ساکنان این منطقه که شاهد این صحنه بوده، میگوید: فضای شهر با حضور حداکثری نیروهای یگان ویژه به شدت امنیتی شده است. جلوی چشم مردم از تیر چراغ برق بالا میرفتند و دوربین نصب میکردند. اتفاقاً عامدانه سعی میکردند تا با به نمایش گذاشتن این صحنه مردم را مرعوب کنند. از همان روز سوم و چهارم اعتراضات نیروهای یگان ویژه در خرمشهر در خیابانها به خصوص در فلکههای الله و فرمانداری(سابق) دیده میشدند. در فلکه نقدی خرمشهر ایست بازرسی گذاشته بودند و مردم را از خودروها پیاده کرده و بیدلیل بازداشت میکردند. در کوت شیخ خرمشهر نیز وضعیت بازداشتها به همین صورت ادامه داشت. به چشم دیدیم که خیلی از جوانان عرب خرمشهری نه در میانه تظاهرات بلکه کاملاً بدون دلیل و در خانه و خیابان بازداشت میشدند.
آبادان؛ از بازداشتهای پیشگیرانه تا تهدید روزنامهنگاران
اعتراضات در فضای امنیتی آبادان به شدت زیر سایه سرکوب، محدود شده و اعتراضات بیشتر در مناطق حاشیهای و به شکل پراکنده رخ داده است که تا حد زیادی ریشه در دستگیریهای گسترده معترضان در آبان ماه ۹۸ دارد. تعداد دستگیرشدگان آبان ۹۸ به قدری بود که نیروهای امنیتی از مدرسهای در منطقه صنگور به عنوان بازداشتگاه استفاده کردند؛ از آن روز جوانان عرب در منطقه صنگور نیز به شدت زیرنظر هستند. پرونده بسیاری از بازداشت شدگان آن روزها همچنان مفتوح است و این بر شدت فشارها افزوده است. طبق گزارشاتی که در اختیار روزنامه نگاران مستقل ایران قرار داده شده است،در آبادان برخی بازداشتها به صورت پیشگیرانه صورت گرفته است. جوانان و چهرههای سیاسی و روزنامهنگاران محلی در روزهای یکشنبه و دوشنبه با تهدیدهای تلفنی دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی مواجه شدند. آنها غالباً نسبت به نوشتن از اعتراضات خوزستان به بیآبی منع شدهاند.
شادگان و استفاده از اسلحه جنگی
طبق اطلاعات ما از دو منبع خبری مطلع در خوزستان از جمله تعدادی از کارگران پالایشگاهها؛ در شادگان از سلاح جنگی علیه مردم معترض استفاده شده است. در این منطقه به علت ترس حاکمیت از مسلح شدن مردم با توجه به سبقه این منطقه، نیروهای امنیتی با سلاحهای جنگی به تقابل با معترضان ایستادهاند. همچنین این شکل از سرکوب در کنار قطعی اینترنت جریان خبررسانی محلی از این منطقه را با محدودیت روبه رو کرده است؛ همین موضوع نگرانیها درباره وضعیت اهالی شادگان را افزایش میدهد.
این درحالی است که کمآبی به شدت زیست مردم این منطقه را تحت الشعاع قرار داده و اهالی را از تامین معاش شان نیز درمانده کرده است. شاهد این ادعا نیز تصاویر متعدد از نخلهای خشکیده و تالاب بی رمق شادگان است. به گفته مدیر جهادکشاورزی شادگان؛ بیش از ۷۰۰۰ نخل در این شهرستان تلف شده است که معیشت چندین خانوار به آن وابسته بوده است.
شادگان شهر کوچکی در ۴۰ کیلومتری آبادان است که اغلب ساکنان آن از طریق کشاورزی، نخلداری، ماهیگیری و پرورش سبزیجات و صیفیجات روزگار میگذرانند. شادگان شمایل مردم جنگ زدهای را بر خود دارد که نه هشت سال بلکه چهار دهه است با اقسام ظلم، غارت، تبعیض وسرکوب دست و پنجه نرم میکنند؛ آنچه در شادگان چشمگیر است، فقر و بیکاری است.
به گفته یکی از خبرنگاران محلی که یک سال پس از سیل اخیر خوزستان برای تهیه گزارش به این مناطق سفر کرده بود؛ « آن زمان مردم منطقه در چادر زندگی میکردند و دولت از تامین سرپناه برای آنها عاجز بود. برای جمعیت بزرگ سیلزده و چادر نشین در منطقه تنها یک تیر چراغ برق اختصاص داده بودند و چادرها در این مدت بدون برق و لوازم سرمایشی بوده است. آنهم در گرمای نفسگیر خوزستان.»
فقر، ترک تحصیل و ازدواجهای زودهنگام دختران را میتوان قوت غالب مردم خوزستان دانست!
ماهشهر و راهبندانهای خونینش
ماهشهر هنوز بوی خون میدهد، بوی خونی که از آبان ۹۸ بر تن نیزارها خشکیده است. به روایت بسیاری از اهالی و مردمانی که بر منطقه اشراف دارند، آنچه سرکوبها در این منطقه را تشدید کرده، اهمیت تاسیسات نفتی برای جمهوری اسلامی است. مطابق اطلاعات منتشرشده در فضای مجازی، عیسی بالدی نیز از کشتهشدگان اعتراضات این روزهای ماهشهر است. همچنین در تظاهرات شهرستان ماهشهر و شهرک کوزه یا شهرک طالقانی نیز میثم عچرش به ضرب گلوله نیروهای امنیتی کشته شده است.
براساس گزارشهای انتشار یافته در هفتمین شب اعتراضات، تعدادی از معترضان، اقدام به بستن جادههای بندر امام کردند. جوانان شهرک کوره جاده ارتباطی بندر ماهشهر به اهواز، راهرمز و امیدیه را نیز با سنگ بستند. آنها همچنین مسیر ورودی منطقه کوره به ماهشهر را نیز مسدود کردند تا در جریان سرکوب نیروهای امنیتی اخلال ایجاد کنند. این درحالیست که کشتار دو سال قبل در نیزارهای ماهشهر نیز در پی یکی از همین راهبندانهای اعتراضی رخ داد.
اهواز و سوسنگرد کانون کشتار
منابع متعددی اذعان دارند که شهر اهواز و سوسنگرد از کانونهای مهم برخورد نیروهای امنیتی با معترضان بوده است. فرزاد فریسات یکی از کشته شدگان جوان، اهل اهواز بوده که در جریان اعتراضات کشته شده است.
براساس اخباری که به دست ما رسیده است، در این مدت جاده اهواز به اندیمشک و شاور و ... مملو از سمندهایی بوده است که ماموران امنیتی در آن رفت و آمد مردم منطقه را زیر نظر میگرفتند. همچنین تعدادی از معترضان بازداشت شده در قیام تشنگان، پیش از این نیز سابقه دستگیری داشتند. طبق اخبار انتشار یافته در فضای مجازی کامیونداران شهر اهواز نیز در روز ششم مرداد ماه از طریق اعتصاباتشان اعتراض خود را نسبت به برخوردهای اخیر در این شهر نشان دادند.
همچنین، طبق آخرین اطلاعات در سوسنگرد، خرمشهر، محلههای عرب نشین آبادان و بسیاری دیگر از شهرهای معترض خوزستان دستگیریها تا همین امروز ادامه داشته است. همچنین بر اساس گزارشهای محلی، تاکنون هشت نفر از کشتهشدگان اعتراضات خوزستان شامل مصطفی نعیماوی ۳۰ساله اهل شادگان، محل شهادت اهواز، تاریخ شهادت ۲۵تیر ۱۴۰۰، قاسم ناصری (خضیری) ۱۷ساله اهل کوت عبدالله، محل شهادت کوت عبدالله، تاریخ شهادت ۲۶تیر ۱۴۰۰، محمد چنانی، محل شهادت شوش، تاریخ شهادت ۲۹تیر ۱۴۰۰، عیسی بالدی ۲۷ساله، اهل ماهشهر، محل شهادت ماهشهر، تاریخ شهادت ۲۹تیر ۱۴۰۰، محمد کروشات اهل اهواز، محل شهادت اهواز (شلنگ آباد) تاریخ شهادت ۲۹تیر ۱۴۰۰، فرزاد فریسات (حمزه الفریساوی)، ۲۴ساله، محل شهادت اهواز (شلنگ آباد)، تاریخ شهادت ۳۰تیر ۱۴۰۰، میثم عجرش (اکراش)، ۲۰ساله، محل شهادت ماهشهر (شهرک طالقانی)، تاریخ شهادت ۳۰تیر ۱۴۰۰، حمید مجدم (جوکاری)، محل شهادت چمران تایید شده است. این درحالی است که در پی تجمعات حمایتی در استانهای دیگری از جمله لرستان، اصفهان،آذربایجان شرقی، کرج نیز تعدادی بازداشت، زخمی و کشتهشدهاند.
ما گروهی از خبرنگاران مستقل داخلی کشور ضمن اعلام اعتراض نسبت به روند گزینشی اعزام خبرنگاران به خوزستان و سکوت آنان در مقابل کشتار مردم بیگناه و محروم از حقوق طبیعی و بدیهیشان یعنی آب، با تهیه گزارشی از منابع موثق محلی و ساکنان خوزستان، بنا داریم بازنمایی صدای سرکوب شده معترضان در رسانههای جریان اصلی باشیم. اگرچه وقوف داریم به علت عدم امکان حضور در میدان همچنان از نتایج سانسور دچار آسیب هستیم.
ضروری است تاکید کنیم که از حق گزارشدهی رسمی و مبتنی بر واقعیت سرکوب در خوزستان و سایر مناطق ایران را که اکنون از مردم سلب شده، دفاع میکنیم.
روزنامهنگاران مستقل ایران