به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



چهارشنبه، تیر ۲۲، ۱۳۹۰

      مهسا امین فروغی


او کشته شد، چون "نه" گفته بود


خبر مال همین چهارشنبه پیش است. وقتی مهسا امین فروغی در برابر دیدگان حیرت زده مردم در پل مدیریت با ضربات متعدد چاقو توسط همکلاسی‌اش کوشا به قتل رسید.
این بار هم سعادت آباد بوده. یکی از پل‌های سعادت آباد. کنار خیابان، روی پل مدیریت، منتظر تاکسی. این بار هم فیلم گرفته شده، پخش شده، دیده شده. این بار هم قربانی یک زن است، یک دانشجو، یک متهم به «نه» گفتن. 
 پسری که به گفته خودش بعد از چهارسال "نه" شنیدن، دیگر خسته شده و تصمیم گرفته تا زن مورد علاقه اش را به قتل برساند تا دیگر بیشتر از این اذیت نشود و برای عملی کردن تصمیمش، به جلوی دانشگاه محل تحصیل مهسا می رود و پس از آنکه او و دوستش دانشگاه را ترک می کنند و هنگامی که در حال عبور از پل مدیریت بودند به آنها حمله می کند، دوست مهسا را زخمی می کند و روی شکم مهسا می نشیند و با ضربه های چاقو او را به قتل میرساند. حالا دانشجوی عاشق پیشه دانشگاه علامه طباطبایی، قاتل شده و نتوانسته فرار کند و توسط مردم دستگیر شده است و صد البته که مانند همه قاتلها پشیمان است، پشیمان است و پشیمانی هم اینطور که می گویند سودی ندارد.
حالا مهسا فوت کرده و مراسم ترحیمش هم همین دیروز برگذار شده است. کوشا هم به کار خود اعتراف کرده است.
او در اعترافات خود گفته است: "دانشجوی سال چهارم رشته ادبیات دانشگاه علامه طباطبایی هستم و از 4 سال پیش به مهسا علاقه پیدا کردم،‌ اما او به من توجهی نداشت و سرانجام کینه او را به دل گرفتم. با مهسا اصلا دوست نبودم، از همان روزهای نخست دانشگاه مهسا را دیدم و از او خوشم آمد. هربار جلو رفتم قاطعانه «نه» گفت و صددرصد مرا طرد کرد و هیچ‌گاه به من ابراز علاقه نکرد، مهسا همه ذهن و وجودم را تسخیر کرده بود در حالی که از ۲ سال پیش فهمیدم این دختری نیست که همسرم شود اما «نه» گفتن او برایم کابوس شده بود و کینه به دل داشتم. این دختر بسیار پاک بود و با هیچ‌‌کس او را ندیدم اما تحمل شنیدن جواب «نه» را نداشتم. از چند روز پیش تصمیم به قتل مهسا (مقتول) گرفتم. روز حادثه وقتی او به اتفاق یکی از دختران دانشگاه از این محل بیرون رفتند، برای آن که شناسایی نشوم، صورتم را با پارچه پوشاندم و روی پل مدیریت پس از حمله به آنها قصد فرار داشتم که مردم مرا دستگیر کردند و با کتکی که خوردم، تحویل پلیس شدم.»
کوشا که اهل کرمانشاه و از خانواده ای فرهنگی است، حالا تحت نظر روانشناس قرار گرفته و یکی از استادانش درباره او گفته است که « با اطلاع از موضوع وقتی نام دانشجویان را شنیدم باورم نمی‌شد کوشا دست به چنین کاری زده باشد. البته او پسر مغروری بود و از رفتارش در کلاس‌های درس می‌شد فهمید که شخصیت خاصی دارد. اما در این چند سال هیچگونه رفتار غیراخلاقی و مورد انضباطی از او دیده نشده بود و در کل دانشجوی دردسرسازی نبود. اما نمی‌دانم چرا و چگونه این حادثه رخ داد. البته آنچه مسلم است باید گذشته این فرد بخصوص دوران کودکی، نوجوانی و محیطی که در آن رشد کرده را به دقت تحت بررسی کارشناسانه قرار داد تا علت اصلی چنین جنایتی روشن شود.»
اما جالب ترین موضوع در این میان، واکنش صدرالدین شریعتی، رئیس دانشگاه علامه در این مورد است. رئیس دانشگاه علامه طباطبایی درباره قتل یک دانشجوی دختر دانشکده ادبیات این دانشگاه بر اثر ضربات چاقو اظهار بی اطلاعی کرده و گفته است که « دانشجویان دانشگاه علامه طباطبایی 11 تیر ماه به تعطیلات تابستانه رفتند و خوابگاههای دختران و پسران نیز تعطیل شده اند.»
سید صدرالدین شریعتی در گفتگو با مهر ضمن بی اطلاعی از جزئیات این حادثه گفت: «احتمال می رود دانشجوی دختری که این حادثه برایش رخ داده است تهرانی است چون دانشجویان دختر دانشگاه علامه طباطبایی که ساکن شهرستان هستند بلیط تهیه کرده و به شهرستان خود عازم شده اند.»
هرچند مصاحبه بعدی او با فارس، چرخش زیادی داشته و در آن گفته است که ما با خانواده این دانشجو همدردیم و ...