به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



یکشنبه، مرداد ۰۲، ۱۳۹۰

واکنش انجمن بازیگران سینما به بازداشت پگاه آهنگرانی


نامه منيژه حکمت، مادر پگاه آهنگرانی به دخترش در زندان


انجمن بازیگران سینمای ایران با انتشار بیانیه‌ای به خبر بازداشت پگاه آهنگرانی واکنش نشان داد و از وضعیت پیش آمده، ابراز بی‌قراری و نگرانی روز افزون کرد.

متن بیانیه انجمن بازیگران سینمای ایران بدین شرح است:

در این ایام شاهدیم که اتفاق‌های ناگوار با قید تکرار بر جامعه بازیگری ایران سنگینی می‌کند. ابتدا شنیدیم اما به حساب رایج شایعه گذاشتیم و در جواب سیل پرسش‌های مردمی که به هیچ تعارف و تردیدی حامیان همیشگی اهالی این وادی بوده و انشاا… خواهند بود، همه را به صبر دعوت کردیم. اما سرانجام اطلاعیه دادستانی محترم کشور را دیدیم که تایید می‌کرد پگاه آهنگرانی در حبس است.

نه در تخصص ماست و نه در نیت ما که قضاوت کنیم پس این مهم را به اهلش وا می‌گذاریم و با دوری از هر گونه پیش‌داوری و پرهیز از هر اقدامی که شائبه دخالت در امور قضایی را موجب شود بدین وسیله ما شورای مرکزی انجمن بازیگران سینمای ایران، به مصداق این بیت:

چو عضوی به درد آورد روزگار
دگر عضو‌ها را نماند قرار

تن‌ها بی‌قراری و نگرانی روز افزون خود را از وضعیت پیش آمده اعلام می‌داریم و از مسئولین ذیربط در هر رده و نام و ردایی که هستند می‌خواهیم اول به واسطه‌شان انسانی و سپس به خاطر جایگاه اهل هنر به ویژه وادی بازیگری که دل‌های مردم بی‌واسطه در گرو صحت و سلامت این عزیزان است چون همیشه راهکارهای مناسب و در خوری را برای تسریع و تسهیل در پایان یافتن این وضعیت و موارد مشابه اتخاذ و از این طریق آرامش را به خانواده سینما بازگردانند.

نامه منيژه حکمت، مادر پگاه آهنگرانی به دخترش در زندان


امروز 27 ساله مي‌شوی و من به ياد مي‌آورم وقتی 7 ساله شدی که بايد تو را به جايی مي‌فرستادم به نام مدرسه. تنها، بدون همراهی من. حس دوگانه‌ای داشتم، خوشحال از بزرگ شدنت و دلگير که مثل قبل هميشه در کنارم نيستي، فکر مي‌کنم اين دلشوره همه مادران است که در غيابم با فرزندم چگونه رفتار مي‌کنند؟ ولی همه اين خطر را مي‌کنند و کسی به خاطر اين نگرانی فرزندش را از تحصيل محروم نمی کند، رشد و طراوت و بلوغ او مي‌ارزد به اين خطر و تجربه هم نشان داده راه ديگری نيست برای بزرگ شدن.

مگر مي‌توانيم کودک را در خانه حبس کنيم و از هر نظر بهش برسيم و در 27 سالگی فردی سالم و طبيعی تحويل بگيريم؟ کسی که بتواند در خطرها از خودش دفاع کند و قوه تشخيص داشته باشد.

چه شده که اينقدر دل نازک و حساس شديم؟ از چه واهمه داريم؟ چرا نمي‌پذيريم بچه‌ها رشد طبيعی داشته باشند؟ حتی با قبول خطر آسيب زدن و آسيب ديدن؟ اين کاريست که هر پدر ومادر دلسوزی مي‌کند. با حبس کردن آنها خيال ما راحت مي‌شود ولى به سر آنها چه مي‌آيد؟

پگاه جان، من تو را اينگونه بزرگ کردم و اصلا ًپشيمان نيستم و اگر به 27 سال پيش برگرديم باز همينطور عمل مي‌کنم. مطمئنم تو هيچ کاری نکردی که آسيبی به کسی بزند يا مسئله‌اى رو به خطر بندازه يا ارزشی رو تهديد کند. تو آدم خاصی نيستی و هيچ توانايی فوق‌العاده‌ای نداری. فقط به طور طبيعی بزرگ شدی ولی شرايط امروزت طبيعی نيست. فکر کنم دچار والدين حساس‌تر و دلسوزتری شده‌ای و مي‌دانم اين را درک مي‌کنی. راه ديگری برای بزرگ شدن نيست. به تشخيصت ايمان دارم فقط دلم برای خنده‌هايت خيلی تنگ شده. تولدت مبارک عزيزم.