به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



سه‌شنبه، مرداد ۰۴، ۱۳۹۰

    کريم سجادپور
پنج توصیه ای که آیت الله خامنه ای

 از ماکياولی آموخته است

کريم سجادپور، از پژوهشگران بنیاد صلح کارنگی، در نشريه فارن پالیسی ضمن مقايسه رهبر جمهوری اسلامی ايران با نيکولو ماکياولی، متفکر ايتاليايی می نویسد: ۵۰۰ سال بعد، اکنون نويسنده کتاب «شهریار» و پدر معنوی سياست عملی، يکی از طلبه های ستايش برانگيز خود را در وجود رهبر مذهبی ايران، ‌آيت الله خامنه ای يافته است.
رهبری که با چم و خم دستيابی به قدرت و نگهداری آن آشنايی ژرفی دارد. احمدی نژاد که خامنه ای صعودش به قدرت (و به نظر می آيد سقوط احتمالی از نردبان محبوبيتش) را مهندسی کرده بود، سومين رييس دولت پس از هاشمی رفسنجانی و محمد خاتمی است، که خامنه ای با ترفند وی را از ميدان به در می کند.

در ۲۲ سال گذشته او با اين انديشه سر به رختخواب گذاشته و با همين انديشه سر از بالين بلند کرده است که نه تنها بسياری از پيروان او، که بزرگترين ابرقدرت جهان نيز در پی برانداختن او هستند.
تابستان دو سال پيش کابوس او به واقعيت پيوست و ميليون ها ايرانی به خيابان ها ريختند و مخالفت خود را با انتخاب دوباره و دستکاری شده احمدی نژاد اعلام کردند. برخی از آنها شعارهای «مرگ بر خامنه ای» و «خامنه ای قاتل است، ولايتش باطل است» را سر دادند. با اين همه خامنه ای پس از سلطان قابوس عمان و معمر قذافی رهبر ليبی که قدرتشان به مويی بسته است، طولانی ترين حکومت خودکامه را در منطقه خاورميانه داشته است.
ايدئولوژی حکومتی او بيشتر ماکياوليستی است تا شهادت گرايانه و ماکياولی اگر زنده بود اکنون با لبخند رضايت آميز آشنای خود بر لب، به اين نظام می نگريست.

خامنه ای در طول حکومت خود به پنج اصلی که نماينده فلسفه حکومت گردانی (و صحنه گردانی) سياسی ماکياولی در رساله معروفش «شهریار» است وفادار مانده است.

۱) پاسخگو نبودن

نويسنده با اشاره به گفته معروف ماکياولی که سياستمدار بايد هراس انگيز باشد از اين فيلسوف نقل می کند که: «شهریار لازم است مسووليت کارهای خلاف پسند مردم را به دوش ديگران بياندازد تا خودش محبوب باشد.» و می افزايد هيچ نظام سياسی اين خواست ماکياولی را به اين خوبی بر نمی آورد.

زيرا رژيم ايران رهبر را از هر نوع مسووليت بری می کند. قدرت قانونی رهبر او را از پاسخگو بودن مبرا می دارد. او در همه سطوح دولت، قضاوت،‌ ارتش و رسانه ها حرف آخر است. او می گذارد ديگران کارهای کثيف را انجام دهند تا دامن کبريايی خودش به چيزی آلوده نشود. در عين حال وجود يک مجلس و رييس جمهوری به اصطلاح «منتخب» همچون سپری ميان نارضایتی عمومی و خامنه ای است.

۲) تظاهر به فروتنی

کريم سجادپور پس از نقل قولی از ماکياولی درباره اينکه يک شهریار چگونه بايد خودش را متواضع،‌ مهربان و مومن نشان دهد می گويد: خامنه ای شايد به اندازه سلف خود خمينی کاريزماتيک نباشد ولی تبليغ لباس پوشيدن متواضعانه او با نعلين و عينک معمولی و چفيه فلسطينی و اين که در افواه شايع کرده اند او در زمان جنگ هشت ساله ايران و عراق مانند ديگر مردم از کوپن استفاده می کرد و داستان هايی که ملاقات کنندگان او از دکور ساده و بی پيرايه محل کارش در مرکز شهر تهران می گويند چيزهايی است که حتی در وبسايت رسمی او نيز می توان يافت.

۳) سازش ناپذيری

خامنه ای توصيه ماکياولی را به شهریاران که سازش ناپذير باشند، عملا از سرنوشت محمدرضا شاه پهلوی آموخته است. شاه سابق ايران در تلاش برای آرام کردن معترضان گفت صدای انقلاب آنها را شنيده است. برخورد سرکوبگرانه خامنه ای با معترضان در پيامد انتخابات سال ۸۸ بسياری را شگفت زده کرد. اما خامنه ای خوب می دانست که کوتاه آمدن در برابر خواست های مخالفان تنها اشتهای آنها را برای تحول و دگرگونی بيشتر می کرد.

نويسنده سپس می افزايد خامنه ای بر اين باور است که تهران نبايد در برابر ايالات متحده نيز سازشکارانه عمل کند زيرا ممکن است واشینگتن را به اعمال فشار بيشتر تحريک کند. به همين دليل باوجود قطعنامه های شورای امنيت، تحريم های اقتصادی و تهديدهای گهگاهی نظامی، سياست خارجی جمهوری اسلامی و سياست هسته ای آن همچنان رجزخوان مانده است.

خامنه ای يک بار گفته بود حق را نمی شود تقاضا کرد. چون ابرقدرت ها را به فکر می اندازد که تهديدشان را به طور جدی عملی کنند. از اين رو نبايد انتظار داشت که تهران بر سر برنامه های هسته ای اش به اين زودی ها سازش کند.

۴) گسترش نيروی نظامی

برخلاف خمينی که بيشتر يک پژوهشگر دينی واقعی بود، خامنه ای تا پيش از ارتقا به درجه آيت اللهی پس از مرگ خمينی و انتخابش به مقام رهبری دارای درجه ای معادل کارشناس ارشد (حجت الاسلام) بود. از همين رو به جای توجه به حوزه های علميه قم،‌ مشروعيت خود را در سنگرها و در ميان نیروهای نظامی جستجو کرد.

او در پی کاهش محبوبيت خود توجه را به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی معطوف کرد. چيزی که ماکياولی که سازماندهی شبه نظاميان جمهوری فلورانس را بر عهده گرفته بود، می توانست به راستی حامی آن باشد. سپاه هم اکنون در پروژه های اقتصادی و تجاری عظيم کشور دست انداخته است و تحريم های بين المللی و نبود سرمايه گذاری های خارجی، آن را رقيب يکه تاز قراردادهای نفت و گاز و بخش معادن کرده است.

برخلاف نظامیان مصر و تونس که وابستگی خود را به حاکمان در پی گسترش ناخشنودی مردم قطع کردند، رده های بالای سپاه و البته نه عموم آن که دارای ديدگاه های سياسی متفاوتی هستند، سرنوشت خود را گره خورده به رهبر می دانند.

۵) ضرورت وجود يک دشمن خارجی

ماکياولی می نويسد بسياری بر اين باورند که يک شهریار بايد نيروی مخالفی را زيرکانه بپروراند تا با پيروزی بر آن بتواند موقعيت خود را بهبود ببخشد. طی سه دهه، خامنه ای همواره در سخنان خود چه زمانی که درباره سياست خارجی صحبت می کرد و چه درباره مسايلی مانند کشاورزی يا آموزش، درباره ظلم، حرص و توطئه های جهانی آمريکا داد سخن داده است. برای او دشمنی با آمريکا رکن اصلی انقلاب ۵۷ و شناسه مرکزی جمهوری اسلامی است. خامنه ای می داند سازش با ايالات متحده آمريکا ممکن است پيامدهای نامطلوبی برای رژيم داشته باشد.

کريم سجاد پور با اشاره به توصيه های ماکياولی می گويد: خامنه ای آمريکا و اسراييل را به عنوان دشمن در صندوق ذخيره کرده است تا در صورت بروز ناملايمات، ناخشنودی عمومی، اوضاع بدتر اقتصادی و احتمالا آشوب های قومی از آن بهره برداری کند.

پايان ماکياولی وار

نويسنده اين مقاله ضمن اشاره به نقش مجتبی خامنه ای، پسر رهبر جمهوری اسلامی، و افسانه پردازی هايی مانند ياعلی گفتن خامنه ای هنگام تولد،‌ می گويد: خامنه ای ۷۲ ساله بر کشوری حکومت می کند که نزديک به ۷۰ درصد جمعيت آن را جوانان زير ۳۳ سال تشکيل می دهد که با فناوری های تازه با جهان در ارتباط هستند. آشتی ناپديری خامنه ای تاکنون يار او بوده است. اما اين ويژگی محتملا سبب شکننده شدن جمهوری اسلامی خواهد شد.

سجادپور در پايان می نويسد ماکياولی در شرايطی در سال ۱۵۲۷ مرد که هيچ يک از مردم دورانش از او راضی نبودند. دور نيست که او نيز همان سرنوشت را داشته باشد.

برگرفته از بالاترین