به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



سه‌شنبه، مهر ۱۶، ۱۳۹۲

کام همگان باد روا، کام شما نه‌

داریوش 


نوروزانه ... دکتر اسماعيل خوئی 

این شیخ که آیت انیران باشد
وز فتنه ی او ایران ویران باشد

دیرا که نبودست و ایران بودست
زودا که نباشد وی و ایران باشد



داریوش: نه 



متن کامل
نوروزانه ... دکتر اسماعيل خوئی

کام همگان باد روا، کام شما نه‌
ایام همه خرم و ایام شما نه‌

زان گونه عبوسید که گویی می نوروز
در جام همه ریزد و در جام شما نه

وان گونه شب اندوده که با صبح بهاری
شام همگان می‌ گذرد، شام شما نه‌‌

و انگار که خورشید بهارانهٔ ایران
بر بام همه تابد و بر بام شما نه

ای مرگ پرستان، بپژوهیدم و دیدم
هر دین بخدا ر‌ه برد، اسلام شما نه

قهقاه بهاران بسوی خلق به شاد باش
پیغام خدا آرد و پیغام شما نه‌

ای جزٔ دگر آزاری انعام شمایان
مایان همه را عیدی و انعام شما نه

از عشق و جمالید چنان دور که گویی
مام همگان زن بود و مام شما نه‌

وان سان چه غرامد دلتان کز تف دانش
خام همگان پخته شود، خام شما نه‌

وین زلزله کز علم در ارکان خرافه است
خواب همه آشوبد و آرام شما نه

وین صاعقه در پردهٔ اوهام جهانی
زد آتش و در پردهٔ اوهام شما نه‌

و آنگه ز دوای خرد و عاطفه، درمان
سر سام جهان دارد و سر سام شما نه‌

سنجیدم و دیدم که نشانی ز تکامل
احکام نرون دارد و احکام شما نه‌

و اندر حق فرهنگ هنر پرور ایران
اکرام عمر دیدم و اکرام شما نه‌

وین قافلهٔ پیشرو دانش و فرهنگ
از گام همه برخورد، از گام شما نه

وین مام طبیعت به فر آوردن انسان
وام هجرش هست، ولی وام شما نه

‌ای معنی‌ آ مال شما را نه‌ جزٔ آ لام
کام همگان باد روا، کام شما نه‌

ای دین شما دین الم زان که به تسبیح
جزٔ نیم پسایند، الف لام شما نه‌

وی جزٔ الم، البته الم تا دگران راست
سر چشمهٔ انگیزش و الهام شما نه‌

شادی گوهر ماست که ما جان بهاریم
ای ملت گریه به جزٔ انعام شما نه‌

ما هم چو گل از خندهٔ خود سر بدر آریم
بر کام خدا، نه از قبل کام شما نه

وینگونه در این عید روان آهوی امید
رام همهٔ ماست، ولی رام شما نه‌

ای عام شما در بدی و صفتی خاص
وی خاص شما نیک تر از عام شما نه‌

پوشید عبا زیرا پوشاک بشر را
اندام همه زیبد و اندام شما نه‌

ای مردم ما را بجز اندیشه و دانش
بیرون شدی از مهلکهٔ دام شما نه‌

بس مدرسه هر سوی به سر تا سر ایران
وا باد ولی مکتب اوهام شما نه

بادا که ببازار جهان دکهٔ هر دین
وا ماند و دکانک اصنام شما نه‌‌

ای تا به سیاست کسی‌ اعدام نگردد
تدبیر سیاسی بجز اعدام شما نه‌

گر بخشش خصمان خدا خواهم از خلق
نام همه شان میبرم و نام شما نه‌

یعنی‌ که سر انجام همه نیکو
خواهم به سر انجام و سر انجام شما نه‌

ای از پس خون دلمان نوشی جزٔ مرگ
از بهر دل خون دل آشام شما نه‌

بادا که بنا‌ می‌ زد فردای رهایی
فرجام همه باشد و فرجام شما نه