با بررسی موقعیت زنان از مشروطه تا زمان نشر مجلۀ دانش، اولین نشریۀ زنان، آنان به مرحلۀ جدیدی پا نهادند. رواج تدریجی روزنامهها و نشریهها موجب شد زنان تااندازهای به حقوق اجتماعی خود آشنا شوند. در این زمان، بسیاری از روزنامهها، چه در داخل و چه در خارج، در دفاع از حقوق زنان و محکومکردن شرایط سخت آنان مقالاتی نوشتند و بر لزوم آزادیهای اجتماعیسیاسی ایشان ازجمله حق تحصیل پای فشردند.
این مطبوعات نقش ارزندهای در آگاهی و بیداری زنان و تشویق آنان به شرکت در فعالیتهای اجتماعی و فرهنگی داشته است.
زنان خود نیز تشویق شدند که قلم به دست گیرند و همجنسانشان را به حقوق خویش آگاه و برای ورود به دنیای مدرن آماده کنند. عالم نسوان جزو این نشریات بود که انتشار آن پیش از کودتای 1299ش/ 1921م در تهران آغاز شد.
این مجله در مقایسه با نشریات دیگر کمتر رنگوبوی سیاسی داشت و بیشتر به امور زنان توجه میکرد. مجلۀ عالم نسوان از مجلات خانوادگی و علمیاخلاقی بود که برای آگاهی و بیداری و یاری زنان در امور خانهداری و توجه به اطفال انتشار یافت. این نشریه مخصوص بانوان بود و بیشتر مقالات آن را فارغالتحصیلان مدرسۀ اناثیۀ آمریکایی مینوشتند. مقالات عالم نسوان در پیشرفت زنان ایرانی و تعلیم اصول خانهداری و زندگانی جدید به آنها بسیار مؤثر بود.
معرفی نشریۀ عالم نسوان: نشریۀ عالم نسوان به صاحبامتیازی ربابه نوابه صفوی و مدیریت داخلی عباس آرینپور کاشانی[2] و زیرنظر جمعیت فارغالتحصیلی مدرسۀ بیتآل در تهران تأسیس و شمارۀ اول آن در سال 1299ش/ 1920م منتشر شد.[3] این نشریۀ علمیاخلاقی[4] هر دو ماه یکبار در چهل صفحه در قطع خشتی کوچک به چاپ میرسید؛ بنابراین، در هر سال شش شماره از آن توزیع میشد.[5] این مجله در سال نهم تعداد صفحات خود را به 48 صفحه افزایش داد.[6] انتشار نشریۀ عالم نسوان دوازده سال و سه ماه ادامه یافت. آخرین شمارۀ آن در سال 1312ش/ 1933م منتشر شد. عالم نسوان در سراسر کشور شعبههایی برای فروش مجله داشت. این نشریه در بمبئی و عراق نیز توزیع میشد.[7]
روی جلد عالم نسوان، حدیثی نبوی را بهعنوان شعار نشریه به چاپ میرساندند: «الجنه تحت اقدام الامهات»؛ بهشت زیر پای مادران است. روی جلد هریک از شمارههای این مجله نیز شعر یا عبارتی درج میشد که پیام آزادی زنان و برابری آنان با مردان را به همراه داشت و خواهان حرکت و جنبش زنان بود.[8] بهعنوان مثال، روی جلد شمارۀ سوم آن، این شعر دیده میشود: «در مملکتی که زن حقیر است/ شک نیست که مرد آن فقیر است.»[9] عالم نسوان گاه فهرستی از مندرجات همۀ شمارههای یک سال خود را چاپ میکرد؛ چنانکه در آخر شمارۀ ششم از سال دهم چنین کرد.[10]
در همان شمارۀ اول، مرام مجله و اهدافی که دنبال میکرد، در شش ماده به شرح زیر مطرح شد:
1. «مقالات صحیه... به قلم یکی از اطبای مشهور مجرب دارالخلافه...؛
2. دستور پرستاری و تربیت اطفال به قلم خانم دکتر مکداول،[11] رئیس مریضخانۀ آمریکایی، و میس تیلی، پرستار آن مریضخانه، نوشته شده و به فارسی ترجمه میگردد؛
3. مطالب مربوطبه ادارۀ امور بیتی... مشتمل بر دستورهای عمومی و خصوصی خانهداری از قبیل نظارت، آشپزی وغیره؛
4. مطالب مربوطبه مدل لباسهای زنانه که از روزنامههای آمریکا و اروپا اخذ کرده، بهضمیمۀ دستورهای لازمه و مناسب هر فصل به نظر خانمهای محترمه میرساند؛
5. اخبار ترقی نسوان و خدمات آنان در کل جهان و خصوصاً ایران؛
6. مقالات ادبی و آثار منظوم و منثور محترمات ادبیۀ ایرانی... .»[12]
نکتۀ جالبتوجه این است که عالم نسوان خوانندگان خود را به نگارش و ارسال مقالات سودمند تشویق میکرد. ادارۀ مجله هریک از مقالات وارده را بهدقت مطالعه میکرد و چنانچه آن را برای چاپ مناسب مییافت، انتشار میداد. بدین ترتیب، ممکن بود استعدادهای فطری بسیاری از اشخاص را کشف کند و پرورش دهد و آنان را برای مقالهنگاری آماده کند.[13] در این راستا، عالم نسوان مسابقات مقالهنویسی نیز برگزار میکرد و به بهترین نوشتهها جایزه میداد که در این باره بیشتر خواهیم گفت. خوانندگان از پیشنهاد ارسال مقاله بهخوبی استقبال کردند؛ چنانکه عالم نسوان دو سال و اندی بعد نوشت چون مجله فرصت ندارد تمام مقالات ارسالی خوانندگان را چاپ کند، روزنامۀ آیندۀ ایران،[14] طبق قراردادی با عالم نسوان، مقالات مناسب را چاپ خواهد کرد.[15] در ادامه برآنیم که برخی از مباحث مجلۀ عالم نسوان را بررسی کنیم.
عالم نسوان نشریهای بود که تا آغاز دورۀ پهلوی منتشر میشد. گذار جامعۀ سنتی قاجار به جامعهای نوگرا از زمره اهداف این مجله بود و برای طیکردن مسیر سنت به نوگرایی، بر فراگیری علم و دانش بسیار تأکید داشت. در آن زمان، جامعۀ سنتی دورۀ قاجار هنوز با ضرورت تعلیم زنان کنار نیامده بود. بسیاری از مردم از ورود زنان به این حیطه ترس داشتند و آن را برای حفظ کانون خانواده خطرناک میدانستند. آنان معتقد بودند زنی که علم و سواد بیاموزد، دیگر به وظایف مادری و همسری تن نخواهد داد و بدینترتیب، بنیان خانواده به خطر میافتد. رسالت عالم نسوان این بود که با کار فرهنگی، این ذهنیت را نقد و دگرگون کند. این مجله گاه از مستندات دینی برای مقابله با مخالفان آموزش زنان و نیز تشویق بانوان به تحصیل علم بهره میگرفت و گاه بر ضرورتهای اجتماعی و اقتصادی این موضوع تأکید میکرد یا استدلالهای عقلی را به کار میبرد. عالم نسوان بر فواید علمآموزی دختران تأکید میکرد؛ ازجمله: پیشرفت مملکت، بهبود اخلاق و رسیدن به آسایش و نیز انجام بهتر وظایف مرسوم همچون خانهداری و پرورش کودکان بهطور علمی.
در مقالهای در مجلۀ عالم نسوان آمده است که گسترش نادانی و فساد اخلاقی در بین اکثر افراد مملکت بهدلیل نبودِ تعلیم و تربیت عمومی است؛ پس برای رسیدن به ترقی و تمدن باید همۀ افراد ملت، از زن و مرد، عالِم تربیت شوند. در این راستا، تربیت دختران اهمیت ویژهای داشت. این مقاله بیسوادی مادران را از علل عمدۀ عقبماندگی کشور دانست. عالم نسوان در مطلبی دیگر از زنان ایرانی خواست با توجه به اینکه هنوز در فعالیتهای اجتماعی حضور ندارند، در کارهای سیاسی وارد نشوند؛ بلکه در حال حاضر به دنبال ترویج علوم برای رفع مشکلات و نواقص خود باشند و به این موضوع توجه کنند. در مقالهای دیگر، عالم نسوان در پاسخ به این پرسش که «خوشبخت کیست»، لازمۀ خوشبختی مردم و سعادت آتیۀ کشور را آموزش دختران در مدارسی دانست که بر بنیان عفت و نجابت استوار شده بود؛ چراکه بدینترتیب بود که آنان میتوانستند مردان باثبات و وطنپرست و نیکوسیرتی را در دامان خود پرورش دهند تا در راه اعتلای وطن بکوشند.[16] همچنین، علمآموزی و گسترش مدارس، مخالفت با خرافهپرستی و اعتقادات موهوم، طرح راهکارهای فرهنگی و همسویی مردان با زنان برای عبور از این گذار از دیگر موضوعاتی بود که عالم نسوان به آن توجه میکرد.
عالم نسوان برای گسترش سوادآموزی زنان و دختران هم به اهمیت مدارس دخترانه و ضرورت حمایت از آنها با پرداخت بهموقع شهریه و... توجه داشت[17] و هم زنان و دختران سراسر کشور را به تدریس داوطلبانه به خواهران خود فراخواند و از این حرکت با عنوان «خدمت نسوان برای نسوان» یاد کرد.[18] این نشریه با برگزاری مسابقهای از داوطلبان تدریس خواست نام خود را همراه با تعداد شاگردانشان اعلام کنند. عالم نسوان نوشت: «چنانچه در یک سال بتوانیم پنجهزار زن را باسواد کنیم، میتوانیم مطمئن باشیم که بزرگترین مساعدت را در نابودساختن جعل عمومی نمودهایم.»[19] داوطلبان تدریس میبایست نحوۀ کارشان را به عالم نسوان گزارش میدادند و نیز برای اثبات ادعای خود موظف بودند شهادتنامهای از معتمدان شهر به دفتر مجله بفرستند.[20] عالم نسوان اسامی داوطلبان و تعداد شاگردان آنها را چاپ میکرد. این مجله گاه از تعداد کم داوطلبان شکایت میکرد و از زنان میخواست که در این زمینه فعالتر باشند.[21] برخی از خوانندگان عالم نسوان بهخوبی به اهمیت آموزش بانوان آگاه بودند؛ برای نمونه، زنی از خوی از وزارت معارف درخواست کرد که یک باب مدرسۀ اکابر نسوان در آن شهر تأسیس کند. وی نوشت حتی اگر بودجۀ دولت کافی نیست، بدین منظور میتوان از بانوان اعانه جمع کرد.[22]
یکی از نکات درخورتوجه دیگری که عالم نسوان در آموزش دختران و زنان بدان نظر داشت، ضرورت فرستادن کودکان به کودکستان، پیش از ورود آنان به مدرسه، بود.[23] همچنین، مجله در انتقاد از وضعیت نهچندان مناسب مدارس تهران، به ضرورت همکاری خانواده و مدرسه برای حل مشکلات مدارس توجه میکرد؛[24] موضوعی که امروزه نیز برای بهبود وضعیت آموزشی همچنان بر آن تأکید میشود. علاوهبراین، عالم نسوان در سلسلهنوشتههایی با عنوان «مشاغل نسوان» به مشاغلی پرداخت که دختران ایرانی میتوانستند تحصیلات خود را در آن راستا پی بگیرند و در آینده به هموطنانشان خدمت کنند. این مجله دربارۀ هر شغل توضیحی مینوشت و شرایطی را شرح میداد که داوطلبان آن میبایست میداشتند. برخی از این مشاغل عبارت بود از: پرستاری و طبابت و معلمی.[25]
تلاش برای بهبود جایگاه اجتماعی زنان
عالم نسوان مسئلۀ زنان را مدنظر قرار میداد تا پایگاه خانوادگی و اجتماعی فرودست آنان را خاطرنشان کند و نقش آنها را در عقبماندگی کشور بنمایاند. همچنین، تأکید کند که لازم است با اهمیتدادن به زنان و دختران، بهخصوص تعلیم و تربیت آنان، به این وضع ناخوشایند پایان داد. این مجله میکوشید خوانندگان خود را به اهمیت نقش زنان در جامعه آگاه کند؛ چنانکه در مقالۀ «توازن قوا؛ اهمیت نسوان در جامعه»، نویسنده از سقوط «طیاره»ای در اثر نقصی در یکی از بالهایش به این نتیجه رسید که «طیارۀ وجود عالم را نیز دو بال است: رجال و نساء.» این دو اگر همکاری کنند و برای تحصیل فضائل و کمالات و معلومات همراهی، به کمال مطلوب خود میرسند؛ اما اگر مانند ملل شرقی فقط در تربیت و اصلاح یک بال بکوشند و دیگری را به حال خود بگذارند، سرنگون میشوند. پس، در این دورۀ تمدن باید همچون ملل غربی به هر دو رکن توجه کنیم و در تعلیم و تربیت دختران که تربیتکنندگان نسل آینده هستند، بکوشیم.[26]
رشید یاسمی به خواست عالم نسوان مقالهای با عنوان «مقام زن» برای این مجله فرستاد. وی نوشت که مرد خود نیز از ظلم به زن خیری ندید؛ «زیرا نیمی از خود را بیکار و خاموش ساخته و بر خود ستم روا داشته بود.» نویسنده دلایل مخالفان آزادی را ذکر و آن را رد کرد؛ ازجمله، او «نقص طبیعی» زنان را سفسطه دانست؛ چراکه زنان بزرگ غربی توانستهاند با مردان بزرگ همدوشی کنند و این مسئله، نقص طبیعی را رد میکند. علاوبراین، یاسمی ضعف بدنی زنان را دلیلی بر «سستی هوش و قلت عقل» آنان ندانست و نوشت: «اگر ضعف رأی و قوۀ کسب علم و قریحۀ اختراع و ابداع باشد»، زن میتواند مرد را گناهکار بشناسد؛ زیرا هر عضو بیکاری بناچار از بین میرود. نویسنده مساوینبودن قوای جسمانی و روحانی انسانها و حتی افراد همجنس را از لوازم طبیعت شمرد و نه دلیلی بر ضعف یکی و برتری دیگری. او وظیفۀ مرد را کمک به ترقی و تربیت زن دانست تا همکار او شود و با هم به سیر تکامل جهان خدمتی مؤثر کنند. وی ضمن شرح مصائب زنان غربی در روزگار باستان، از تعلیم و تربیت، بهعنوان پایۀ آزادی آنان یاد کرد.[27]
در مجلۀ عالم نسوان، اشعار و نیز گاه مطالب طنز یا داستانی در انتقاد از وضعیت خانوادگی و اجتماعی زنان به چشم میخورد.[28] بهعنوان مثال، بانو دلشادخانم چنگیزی اشعار و مطالب انتقادی و طنزآمیزی در محکومیت نظام مردسالاری حاکم بر جامعۀ آن روز مینوشت. او یکی از اشعار معروف خود «این است و داعیه» را در چهارده بیت در انتقاد از آزادنبودن زنان سرود.[29] هما محمودی نیز ازجمله کسانی بود که مقالاتش در این نشریه چاپ میشد. او یکی از سازماندهندگان تظاهرات آذر1290ش/1911م زنان در خارج از مجلس بود. وی از هر فرصتی برای چاپ مقالاتی دربارۀ حقوق زنان در روزنامهها و نشریهها استفاده میکرد. شاعران دیگر به مخالفت با چندهمسری برخاستند و ازدواج زنان جوان با مردان پیر را نقد کردند و... .[30] زنی نیز «خطاب به نسوان ایران»، آنان را به اتحاد برای رهایی از ظلم مردان و نیز کار و استقلال اقتصادی فراخواند.[31]
دیگری مسائل و مشکلات خود را در زندگی با شوهری بداخلاق و پس از آن، تحمل طلاق شرح داد و راهحل مشکلات زنان ایرانی را پیروی از همتایان غربی خود دانست؛ البته نه در ظواهر و کارهای بیهوده.[32] عالم نسوان ریشۀ طلاق را آزادنبودن زنان در انتخاب همسر و آشنانبودن به اخلاق و عادات و روحیات او و درنتیجه، نبودِ عشق میان آن دو دانست. نویسنده توجه به این مسئله را برای بهبود جایگاه خانوادگی زنان ضروری میدید.[33] به علل طلاق باید ازدواج دختران در سن پایین را نیز افزود. عالم نسوان با پررنگکردن این مسئله، به سن مناسب برای ازدواج نظر کرد.[34] علاوهبراین، از دید عالم نسوان، وظیفهشناسی اعضای خانواده و همکاری مرد با زن در ادارۀ امور خانه، بهویژه در تربیت فرزندان، برای تغییر موقعیت زنان مهم مینمود.[35]
عدهای از خوانندگان نیز خانوادۀ مطلوب خود را با شرکت در مسابقۀ مقالهنویسی عالم نسوان به تصویر میکشیدند. شرکتکنندگان دربارۀ موضوعاتی چون «همسر خیالی شما» و «دخترتان چه قسم زنی میخواهید باشد» و «پسر خیالی شما» مقاله مینوشتند؛ بنابراین، نظرات خود را دربارۀ مسائل اساسی خانواده با دیگران در میان میگذاشتند. آنان میکوشیدند زنان را در جایگاه مطلوبی بنشانند و بدینترتیب، اهمیت بهبود وضعیت آنان را بهخوبی نشان دهند.[36]
شماری نیز در مقالات و اشعار خود کشف حجاب را برای آزادی زن از زندان خانه و ورود او به جامعه پیشنهاد میکردند. آنان حجاب را مانع هماهنگی زنان در کارها با مردان و حتی از علل عقبماندگی ملت میدانستند. این عده رفع حجاب را تقلیدی از اروپا نمیشمردند؛ بلکه آن را برای پیشرفت زنان و بهطورکلی جامعه لازم میپنداشتند. در برابر این گروه، عدهای نیز با کشف حجاب مخالف بودند. آنان چون حجاب را از واجبات دین میدانستند، به مخالفت با رفع آن برخاسته بودند یا به این دلیل که معتقد بودند ایرانیان از رفع حجاب نمیتوانند بهدرستی استفاده کنند یا اینکه موقعیت جامعۀ ایران را برای رفع حجاب مناسب نمیدانستند.[37]
عالم نسوان از حرکت کند زنان ایرانی در شاهراه ترقی اجتماعی و اقتصادی انتقاد کرد و شکایت آنان از ظلم و ستم مردان را مخالف با مسلک زنان تربیتشدۀ دنیا دانست.[38] به نظر میرسد عالم نسوان طرح مسائل زنان و ارائۀ راهکار برای حل آن را کافی نمیدانست؛ بلکه بر وجود رهبرانی برای پیشبرد این اهداف نیز تأکید میکرد. برای نمونه، در مقالهای با عنوان «قائد نسوان»، زنان را تشویق کرد در راه آزادی و استقلال خود و همجنسانشان فداکاری کنند و درواقع، رهبر زنان باشند تا به اهداف والای خویش دست یابند.[39]
نشریات زنان در دورۀ پهلوی اول به مقایسۀ ایران و زنان ایرانی با غرب و زنان غربی میپرداختند و علل عقبماندگی ایران را نسبت به اروپا بررسی میکردند. مجلۀ عالم نسوان نیز چنین بود. این مجله در انتشار اخبار ترقی زنان جهان به سه کشور آمریکا و ترکیه و ژاپن بیش از سایر کشورها نظر داشت. توجه به اخبار زنان آمریکایی طبیعی به نظر میرسید؛ چراکه نشریه ارگان مجمع فارغالتحصیلان مدرسۀ دخترانۀ آمریکایی بود. به ترکیه نیز توجه میشد؛ زیرا کشوری همسایه و مسلمان بود و درعینحال، دوران ورود به مدرنیته را سپری میکرد.[40] عالم نسوان بعضی از اقدامات آتاتورک را انعکاس میداد. ژاپن هم بهدلیل شاخصهایی که داشت، برای گردانندگان مجله جالب بود. این کشور آسیایی اصلاحات خود را همزمان با ایران شروع کرده و تصمیم گرفته بود که صنعتی شود. این جزیرۀ کوچک در نبرد سال 1905م روسها را شکست داد. عالم نسوان دربارۀ سیر پیشرفت زنان ژاپنی و مشارکتشان در امور فرهنگی و اقتصادی مطالب فراوانی مینوشت و از عقبماندگیهای زنان ایرانی در مقایسه با آنان افسوس میخورد.
عالم نسوان در مطلبی با عنوان «آیا خانمها اطلاع دارند»، به فعالیتهای اجتماعی زنان خارجی و ورود گستردۀ آنان به بازار کار اشاره کرد و از حضور پررنگ آنها بهعنوان بانکدار، پلیس، هوانورد، تاجر و رئیس بلدیه (شهردار) سخن گفت. همچنین، از دستیابی زنان ترکیه به حق رأی یاد کرد.[41] بیتردید عالم نسوان با چاپ این مطلب و انتخاب چنین عنوانی درصدد بود زنان ایرانی را به عقبماندگی خود در مقایسه با همجنسان خارجیشان آگاه کند و آنان را به یادگیری و فعالیتهای اجتماعی برانگیزد.
عالم نسوان همچنین به فعالیتهای فمینیستی زنان خارجی توجه داشت و گاه اخبار مربوطبه آنان را درج میکرد. این مجله در شمارهای از برگزاری «مجمع اتحادیۀ نسوان آسیا در هندوستان» خبر داد و اظهار امیدواری کرد که مجمع نسوان ترقیخواه ایران، به مدیریت مستوره افشار، کرسی ایران را در این مجمع خالی نگذارند.[42] در جای دیگر نیز عالم نسوان نوشت زنان حقوقطلب اروپا میکوشند زنان سایر کشورها را به عضویت «مجمع نسوان برای تساوی حقوق با مردان» درآورند؛ چراکه بهبود جایگاه اجتماعی زنان در هریک از کشورها در ارتقای موقعیت همۀ زنان جهان بسیار مؤثر است.[43]
با وجود بهبود جایگاه اجتماعی زنان غربی، عالم نسوان گاه از حقوق نابرابر مردان و زنان در ممالک متمدن سخن میگفت و از رفتار مردان اروپایی در برخورد با حقوق زنان انتقاد میکرد. نویسندهای بر این باور بود که احترام فوقالعادۀ مردان غربی به زنان برای این است که «آنها را از اتکاءبهنفس و ارتقاء به مقامات عالیه ممانعت نمایند.»[44] این نگاه انتقادی به غرب، آن هم در دورهای که بسیاری از روشنفکران راهحل مشکلات را در پیروی از غرب میپنداشتند، نشان میدهد که عالم نسوان مسائل را بهدقت و با نگاهی همهجانبه پیگیری میکرد.
بخش درخورتوجهی از مجلۀ عالم نسوان را مسائل صحی، بهخصوص بهداشت خانواده و کودکان، دربرگرفته است. در این نشریه آمده است که زنان چندان اهمیتی به رعایت حال و صحت مزاج خود نمیدهند؛ ازاینرو، نمیتوانند سه وظیفۀ مهمشان، یعنی خانهداری و شوهرداری و مادری، را درست انجام دهند.[45] فرزندآوری مسئولیت مهمی است که برعهدۀ زن گذاشته شده است؛ پس باید پیش از انعقاد نطفه، لیاقت و برازندگی خود را برای مادرشدن عمیقانه بسنجد. بهعلاوه، باید ترتیب سلامت جسمانی و معنوی زن برحسب قاعده باشد. غذا خوردن، خوابیدن و استراحتکردن و حتی لباس پوشیدن او در دوران بارداری باید بهگونهای باشد که به طفل آسیبی نرسد. عالم نسوان مطالبی نیز دربارۀ قابلگی دارد.[46] بهطورکلی، برای داشتن فرزندی سالم باید به سلامت زن توجه شود.[47] توجه به سلامت کودک نیز در عالم نسوان با تشریح فیزیولوژی،[48] توضیح مراحل رشد، خواب،[49] تغذیه، نگهداری[50] و بیماریهای خاص او[51] همراه بود. خانم دکتر مکداول در مطلبی با عنوان «مشاورۀ مادران»، مسائل صحی نوزادان را درزمینههای خواب و غذا و بیماری شرح و راهکارهایی برای مشکلات آنان ارائه داد.[52] وی در مقالهای دیگر به علل گریۀ اطفال پرداخت و گریههای طبیعی و غیرطبیعی آنها را بررسی کرد. او مادران را راهنمایی کرد که چگونه طفل خود را آرام کنند.[53] در شمارهای دیگر، عالم نسوان در مطلبی با عنوان «پرستار» به ضرورت اطمینان از سلامت پرستار کودک توجه کرد تا مبادا بیماری مسری او به طفل منتقل شود.[54] این مجله افزونبر سلامت جسمانی به سلامت روانی کودک نیز نظر داشت و البته این دو را مرتبط میدانست.[55] در یکی از شمارههای آن، نویسنده مادران را چنین راهنمایی کرد: «همانطوریکه غذای خوب و مقوی برای بدن اطفال درست میکنید، همانطور هم برای روحشان تأثیرات و احساسات و افکار و تلقینات خوبی فراهم آورید.»[56]
علاوهبر کودکان، زنان مسئول مراقبت از سلامت و بهداشت خود و اعضای دیگر خانواده نیز بودند. عالم نسوان قسمتهایی از کتاب زن محبوب را به چاپ رساند که تألیف پزشکی خارجی بود. این کتاب به زنان توصیه میکرد به استحمام، ورزش فکری، خواب در ساعتی معین، تفریح و... بپردازند و این کارها را برای خود عادت کنند. همچنین، نویسنده به نقش رعایت نظافت، مثلاً بهداشت دهان و دندان، در محبوبیت اشاره کرد. افزونبراین، وی رژیم غذایی مناسب و تناسب اندام را برای زنان ضروری دانست.[57] در مقالهای دیگر، عالم نسوان به «جوانزیستن» و راههای جوانماندن توجه کرد.[58]
زنان میبایست نقش مهمی در نگهداری از بیماران و سالمندان و... ایفا میکردند: در ایران لازم است که مادران و دختران بزرگ مختصری دربارۀ پرستاری اشخاص مریض بدانند؛ زیرا پرستاران تعلیمیافته و مریضخانههای صحیح آراسته خیلی کمیاب است. بنابراین، اغلب اتفاق میافتد که اشخاص مریض باید در منزل خود پرستاری شوند.[59] همچنین در مقالهای مفصل، نویسنده راهکارهایی ارائه داد که پیش از آمدن طبیب، اطرافیان بیمار یا مصدوم میبایست انجام میدادند تا جان بیمار را نجات دهند.[60]
در مدارس دخترانه، شاگردان فعالیتهای ورزشی انجام میدادند و در عالم نسوان هم در این زمینه تبلیغ میشد. باوجوداین، ورزش بانوان با ورزش مردان متفاوت بود: عقیدۀ پروفسورها این است که دخترها مادامیکه به حد بلوغ نرسیدهاند، میتوانند مانند پسرها ورزش کنند؛ ولی ورزشهای سخت و طاقتفرسا برای دوشیزگان فوقالعاده زیانآور است.[61]
از موضوعهای دیگری که عالم نسوان به آن توجه داشت، بحث بهداشت محیط بود؛ چنانکه ضرورت پوشاندن سطح آبهای جاری در شهر و خالیکردن سطلزبالههای شهر و نیز ایجاد مستراحهای عمومی را به بلدیه گوشزد کرد.[62] علاوهبراین، عالم نسوان در بحث «رفتار در امکنۀ عمومی»، افراد را از ریختن زباله یا آب دهان در خیابان نهی کرد.[63]
عالم نسوان مقالاتی در زیانهای الکل داشت تا خوانندگان خود را از مصرف آن برحذر دارد.[64] این مجله درعینحال که به پیشرفتهای زنان غربی توجه میکرد، معضلات آنان را هم گزارش میداد؛ برای نمونه، در مقالۀ «استعمال دخانیات برای زنها» به شیوع این عادت در میان زنان آمریکایی و زیانهای آن اشاره کرد.[65] عالم نسوان برای فرهنگسازی در زمینۀ بهداشت گاه از طنز نیز بهره میبرد؛ چنانکه در مطلب فکاهی کوتاه اما مؤثری با عنوان «مریض و دکتر» به خوانندگان فهماند که اگر نشانههای بیماری خود را دقیق و درست به دکتر نگویند، نباید انتظار داشته باشند او بیماری را تشخیص دهد و درمان کند.[66]
عالم نسوان همچنین ترقیات صحی سایر کشورها را منعکس میکرد.[67] دکتر مکداول در «معالجات جدید امروزه»، پیشرفتهای جهان پزشکی را بررسی کرد. وی در قسمت اول از این گفتار، بیماریها را به امراض عفونی، اختلالات عضوی، غدهها و نیز بیماریهایی تقسیم کرد که بهواسطۀ تغییر عملکرد یکی از اعضای مهم بدن ایجاد میشود. سپس نوشت که امروزه هریک از بیماریها معالجۀ مخصوصی دارد.[68] در قسمت دوم، دکتر مکداول دربارۀ ضرورت جراحی در درمان برخی از بیماریها چون فتق و سنگ مثانه و نیز گاه برای بهدنیاآوردن نوزاد بحث کرد. وی همچنین به موضوع پیوند اعضا اشاره و بحث جراحی پلاستیک برای زیبایی را مطرح کرد که پس از جنگ جهانی اول در غرب رایج شده بود.[69] اینهمه نویدبخش درمان بسیاری از دردهای جسمی و حتی روحی بشر بود و دورنمای خوشی را برای او به تصویر میکشید. بااینحال، ذهن عالم نسوان همچنان درگیر مسائلی ازایندست بود که «آیا بشر میتواند مالاریا را برطرف نماید»؛[70] این بیماری کشنده که جان بسیاری از هموطنانش را گرفته بود. عالم نسوان در جای دیگر از امیدهایی برای درمان و رفع مرض سل سخن گفت[71] و در مواقع دیگر نیز به اخبار صحی توجه داشت.[72]
زنان پیشرو بر این باور بودند که ادارۀ خانه برعهدۀ زن است. آنان تأکید میکردند که «مملکت زن خانۀ اوست و هیچ مملکت با ترقی و تعالی اداره نمیشود، مگر بهواسطۀ قانون و قاعدۀ مرتب.»[73] زنان تجددطلب براساس این تلقی هم به بررسی وضع موجود میپرداختند و هم طرح اصلاحی خود را ارائه میکردند. آنان در بررسی وضع موجود، از عملکرد زنان در حوزۀ اقتصاد خانواده انتقاد میکردند. آنها همچنین به زنان اعتراض میکردند که به چه دلیل درحالیکه «عایدی خود و یا شوهرانشان مقتضی آن نیست که دارای اطاقهای مبله و حیاط وسیع و خدمۀ متعدد باشد»، به جای آنکه «بانهایت صبر و قناعت صورت دخل و خرجشان را معامله دهند»، بدون تأمل و عاقبتاندیشی «مخارج فوقالعاده را به قرض خود تحمیل کرده، خانواده را دچار عسرت مینمایند.» مثلاً، برای «همچشمی و رقابت» با خانمهای دیگر و کسب شهرت، مخارج یک ماه خانواده را صرف یک روز میهمانی میکنند. «آیا حماقت نیست که انسان برای شهرت دروغ، خود را مبتلا به قرض و خانوادۀ خویش را دچار زحمت نماید؟»[74] زنان پیشرو تلاش میکردند تا این گروه از زنان را با واقعیتهای زندگی آشنا کنند و نادرستی این نحوۀ رفتار را به آنان توضیح دهند.
عالم نسوان قسمت سوم از کتاب رهنمای خانواده[75] با عنوان «مالیۀ خانه» را به چاپ رساند. نویسندۀ کتاب شش قسمت مهم را در تقسیم بودجۀ خانواده درخورتوجه دانست که عبارت است از: محل سکونت، غذا، لباس، ادارهکردن خانه، ترقی و تجملات. او این نکات را بررسی کرد و کوشید زنان را به چگونگی ساماندهی اقتصاد خانواده آگاه کند.[76] همچنین، این مجله تلاش میکرد خانوادهها را آموزش دهد که فرزندان خود را از کودکی با امور مالی آشنا کنند و آنان را در اقتصاد خانواده شرکت دهند تا قدر پول را بدانند و از وسایلشان بهخوبی مراقبت کنند. در یکی از این مقالات که امروزه نیز میتواند بسیار سودمند باشد، نویسنده گفت کودک باید همراه خانواده به خرید برود و قیمت اجناس را کمکم یاد بگیرد. علاوهبراین، از همان کودکی باید کار کند؛ مثلاً میتواند وظیفهای در خانه به عهده بگیرد. خانواده هم دراِزایِ انجام آن مزدی به او بدهد و به وی بیاموزد که چگونه حساب دَخلوخرجش را داشته باشد. کودک در دهسالگی باید بتواند از پول خود اجناس کوچکی بخرد. پدر و مادر نیز باید بهتدریج او را بیشاز پیش در مسائل مالی خانواده شریک کنند و بهاینترتیب، لذت این کار را به او بچشانند.[77]
بخش مهمی از مطالب مجلۀ عالم نسوان به خانهداری اختصاص داشت. ازنظر زنان تجددطلب، خانهداری مطلوب و صحیح بر بنیان آگاهی و برنامهریزی قبلی بود. دراینرابطه، برخی از زنان الگوی خانهداری به شیوۀ فرنگی را پیشنهاد میکردند.[78] بااین حال، بیشتر فعالان حقوق زنان خواستار بازنگری و اصلاح و کاربرد آگاهانۀ خانهداری به شیوۀ ایرانی بودند. هرچند این گروه از زنان چون میخواستند نوگرایی را به بانوان آموزش دهند، برخی از دستاوردهای زنان فرنگی در زمینههای آشپزی و خیاطی و... را به جامعۀ ایران ارائه میکردند؛ چنانکه شماری از نشریات زنان، بهویژه عالم نسوان، دستورالعمل پخت انواع شیرینیها، نحوۀ دوخت لباسهای زنانه و بچهگانه، رعایت نظافت و نظم و ترتیب در خانه، چگونگی شستوشوی انواع لباس، طرز لکهگیری انواع لک و... را به چاپ میرساند.[79] این مجله حتی به مباحثی چون تعمیرات خانگی و چگونگی خاموشکردن آتش در منزل اشاره کرد.[80]
عالم نسوان، به نقل از کتاب رهنمای خانواده، بر اهمیت برنامهریزی و تقسیم کار میان اعضای خانواده نیز تأکید و حتی وظایف هریک از آنان را بیان کرد.[81] فعالان حقوق زنان تصریح میکردند که «این طریقۀ زندگانی و اتحاد نیست.» آنان توضیح میدادند که بنیان زندگی مشترک بر تفاهم و همفکری است و «در ترتیبدادن بودجه، زن و شوهر باید مشورت نمایند... . فقط وسیله[ای] که باعث ترقی خانواده و مرتببودن عایدی و ادارهکردن آن بهطور مطبوع میشود، همان اتحاد و محبت زن و شوهر است که با آزادی در این قضایا در مواقع لازمه مشورت نمایند.»[82]
مشروطیت را میتوان از عوامل حضور گستردهتر زنان ایرانی در جامعه دانست. افزونبراین، افتتاح مدارسِ میسیونرهای آمریکایی و اروپایی در ایران و انتشار نشریه موجب شد در بافت سنتی جامعۀ ایران تحولاتی رخ دهد که نمونۀ آن، حضور دختران مسلمان برای تحصیل در این مدارس بود. همچنین، مقالات روزنامههای این دوره و پافشاریهای نمایندگان مجلس سبب شد که انجمنهای زنان تشکیل و با تصویب قانون مطبوعات، انتشار اولین نشریۀ زنان نیز از همان زمان آغاز شود. انتشار نشریات زنان نوگرا نشانگر این بود که برای نخستین بار گروهی، هرچند اندک، از زنان به کنشی آگاهانه برای تغییر وضع موجود در همسویی با دگرگونیهای عظیم اجتماعی روزگارشان دست زدند. از آن میان، عالم نسوان در مقایسه با برخی از روزنامههای زنان همچون دانش و شکوفه غربگراتر و تلاشهایش برای آشناکردن زنان با پیشرفتهای زنان غربی و خانهداری به شیوۀ غرب و نیز هدایت آنان برای ورود به مشاغل جدید نمایان بود. بهطورکلی، این مجله در زمینههای گوناگون ازجمله آشنایی زنان با مسائل جدید سهم بسزایی داشت؛ چراکه مدتی طولانی و بهطور منظم منتشر میشد و هیئت تحریریۀ منظمی داشت و نیز بیشتر مطالبش در ارتباط با مسائل زنان بود.
[نشان تاج و شیر و خورشید]، ریاستوزراء، نمره 12166، به تاریخ 18 برج حوت 1339
حکومت نظامی تهران
مدرسه اناثیه آمریکائی بموجب شرحی تقاضای طبع و توزیع مجلّه عالم نسوان را نمودهاند. چون این مجلّه بهیچوجه دارای مسائل سیاسی نخواهد بود، قدغن نمائید اجازه طبع و نشر مجلّه مزبوره داده شود.
[امضاء و مُهر سیدضیاءالدین طباطبایی ریاستوزراء]
[نشان تاج و شیر و خورشید]، (ایالت و بلدیه طهران)، نمره کتاب ثبت 3691، کارتن6، دوسیه1، تاریخ خروج: 18 برج ]؟[1299
مقام محترم وزارت جلیله معارف و اوقاف
سواد دستخط نمره (12166) ریاستوزرا عظام دامتعظمة درخصوص طبع و نشر مجله نسوان لفاً تقدیم میگردد. قدغن فرمائید در طبع و نشر مجله مزبوره مخالفت ننمایند.
[امضاء ناخوانا]
مقام منیع ریاستوزرا عظام دامتعظمة
دستخط مبارک نمره (12166) در اجازه طبع مجله نسوان زیارت و بهطوریکه مقرر فرمودند، اطاعت گردید. [امضاء ناخوانا]
[نشان تاج و شیر و خورشید]، ایالت و بلدیه طهران، نمره کتاب ثبت 3692، کارتن6، دوسیه1، تاریخ خروج: 18 برج حوت 1299
مدرسه اناثیه آمریکائی
حسب الامر بندگان حضرت اشرف اعظم آقای رئیسالوزرا دامتعظمة طبع و نشر مجله نسوان آزاد خواهد بود. بوزارت جلیله معارف و اوقاف نیز توصیه شده در طبع و نشر مجله مخالفت ننماید. [امضاء ناخوانا]
[نشان تاج و شیر و خورشید]، (حکومت نظامی طهران)، کارتن6، دوسیه1، به تاریخ 25برج حوت پیچی (؟) ئیل 1339
مقام منیع ریاستوزراء عظام دامتعظمة
در جواب مرقومه نمره 12333 در موضوع آزادی طبع مجله نامه بانوان خاطر محترم را مستحضر میدارد دراین خصوص برحسب مرقومه نمره ( ) مورّخه .... در رفع ممانعت در طبع مجله مزبوره اقدام و بوزارت جلیله معارف و اوقاف و مدرسه آمریکائی امر مبارک ابلاغ شده است.
[امضاء ناخوانا]
[1]. این مطلب پیشتر به صورت کاغذی در فصلنامه مطبوعات بهارستان, تابستان 1393، سال اول شماره چهار منتشر شده است.
[2]. قاسمی، فرید: راهنمای مطبوعات ایران عصر قاجار (1254ق/ 1215ش-1304ش)، تهران: مرکز مطالعات و تحقیقات رسانهها، 1372، ص175.
[3]. نک: از وزارت معارف و اوقاف و صنایع مستظرفه: «موافقت با چاپ مجلهای توسط مدرسۀ اناثیۀ آمریکایی»، سازمان اسناد ملی ایران، محل در آرشیو 431ف5بآ1، 1339ق، 5 برگ.
[4]. عالم نسوان، سال8، شمارۀ1، دی1306، ص1.
[5]. همان؛ صدرهاشمی، محمد: تاریخ جرائد و مجلات ایران، چ2، اصفهان: کمال، 1363، ج4، ص1.
[6]. عالم نسوان، سال9، شمارۀ1، دی1307، ص1.
[7]. برای نمونه نک: همان، سال8، شمارۀ1، دی1306.
[8]. کهن، گوئل: تاریخ سانسور در مطبوعات ایران، تهران: آگاه، 1362، ج2، ص704.
[9]. عالم نسوان، سال1، شمارۀ3، ربیعالثانی 1339؛ ببران، صدیقه: نشریات ویژۀ زنان (سیر تاریخی نشریات زنان در ایران معاصر)، تهران: روشنگران و مطالعات زنان، 1381، ص63.
[10]. عالم نسوان، سال10، شمارۀ6، آبان 1309.
[12]. شیخالاسلامی، پری: زنان روزنامهنگار و اندیشمند ایران، تهران: زرین، 1351، ص124و125.
[13]. عالم نسوان، سال9، شمارۀ1، دی1307، ص1.
[14]. سردبیر این روزنامه، فخرعظمی ارغون (فخری عادل خلعتبری) (1277 تا 1345ش)، روزنامهنگار و شاعر و مادر سیمین بهبهانی، بود.
[15]. همان، سال11، شمارۀ4، تیر1310، ص193.
[16]. همان، سال9، شمارۀ2، اسفند1307، ص101و102؛ سال10، شمارۀ2، اسفند1308، ص57تا59.
[17]. برای نمونه نک: همان، سال10، شمارۀ5، شهریور1309، ص232تا234.
[19]. همان، سال11، شمارۀ1، دی1309، ص48و49.
[20]. همان؛ همچنین نک: سال11، شمارۀ2، اسفند1309، ص96و99.
[21]. برای نمونه نک: همان، سال10، شمارۀ5، شهریور1309، ص263؛ سال11، شمارۀ4، تیر1310، ص192.
[22]. همان، سال10، شمارۀ6، آبان1309، ص316.
[23]. همان، سال11، شمارۀ5، شهریور1310، ص223و224.
[24]. همان، سال11، شمارۀ1، دی1309، ص23تا26.
[25]. همان، سال11، شمارۀ4، تیر1310، ص155و156؛ سال11، شمارۀ5، شهریور1310، ص214تا216.
[26]. همان، سال8، شمارۀ1، دی1306، ص34؛ همچنین نک: سال10، شمارۀ5، شهریور1309، ص243تا245.
[27]. همان، سال9، شمارۀ2، اسفند1307، ص55تا63.
[28]. برای نمونه نک: همان، ص63؛ سال8، شمارۀ1، دی1306، ص35؛ سال9، شمارۀ1، دی1307، ص11تا16.
[29]. همان، سال3، شمارۀ5، ص28؛ برای آگاهی بیشتر نک: سال10، شمارۀ2، اسفند1308، ص62تا66.
[30]. همان، سال10، شمارۀ2، اسفند1308، ص61؛ سال10، شمارۀ5، شهریور1309، ص221؛ سال10، شمارۀ6، آبان1309، ص264.
[31]. همان، سال10، شمارۀ2، اسفند1308، ص73و74.
[32]. همان، سال8، شمارۀ1، دی1306، ص36تا40.
[33]. همان، ص15تا24؛ سال10، شمارۀ5، شهریور1309، ص242و243.
[34]. همان، سال11، شمارۀ4، تیر1310، ص157و158.
[35]. برای آگاهی بیشتر نک: همان، ص181تا187؛ سال10، شمارۀ5، شهریور1309، ص227تا232؛ سال11، شمارۀ5، شهریور1310، ص210تا214.
[36]. برای آگاهی بیشتر نک: همان، سال10، شمارۀ2، اسفند1308، ص49و50و55و75تا81؛ سال10، شمارۀ6، آبان1309، ص263و264؛ سال11، شمارۀ1، دی1309، ص3و4و28تا30؛ سال11، شمارۀ2، اسفند1309، ص49و50و73تا80؛ سال11، شمارۀ3، اردیبهشت1310، ص142تا144؛ سال11، شمارۀ4، تیر1310، ص176تا179.
[37]. جعفر پژوهی: «اساس ترقی نسوان»، همان، سال10، شمارۀ4، ص177تا181؛ فاطمه اردشیری: «راه ترقی»، سال11، شمارۀ6، ص278و279؛ محمدعلی ایروانی: «در اطراف حجاب»، سال12، شمارۀ3، ص140تا142، نزهت پژمان: «خوشبختی یک خانواده در چیست»، سال13، شمارۀ1، ص299تا301.
[38]. همان، سال11، شمارۀ4، تیر1310، ص180.
[39]. همان، سال9، شمارۀ2، اسفند1307، ص92تا94.
[40]. برای نمونه نک: همان، سال9، شمارۀ1، دی1307، ص5تا10.
[41]. همان، سال11، شمارۀ3، اردیبهشت1310، ص131؛ برای آگاهی بیشتر از جزئیات اخبار مربوطبه زنان خارجی نک: سال8، شمارۀ1، دی1306، ص30و31؛ سال10، شمارۀ2، اسفند1308، ص56؛ سال11، شمارۀ1، دی1309، ص2.
[42]. همان، سال10، شمارۀ6، آبان1309، ص291.
[43]. همان، سال11، شمارۀ1، دی1309، ص4.
[44]. همان، سال11، شمارۀ4، تیر1310، ص80.
[45]. «خانهداری»، همان، سال7، شمارۀ5.
[46]. همان، سال10، شمارۀ6، آبان1309، ص281تا286.
[47]. همان، سال12، شمارۀ1.
[48]. همان، سال3، شمارۀ2.
[49]. همان، سال11، شمارۀ4، تیر1310، ص150تا155.
[50]. همان، سال4، شمارۀ5؛ سال11، شمارۀ1، دی1309، ص17تا23؛ سال11، شمارۀ3، اردیبهشت1310، ص106تا110.
[51]. همان، سال8، شمارۀ6.
[52]. همان، سال9، شمارۀ2، اسفند1307، ص65تا69.
[53]. همان، سال10، شمارۀ6، آبان1309، ص277تا280.
[54]. همان، سال10، شمارۀ5، شهریور1309، ص222تا225.
[55]. برای آگاهی بیشتر نک: همان، سال8، شمارۀ1، دی1306، ص11تا14؛ سال10، شمارۀ2، اسفند1308، ص67تا72؛ سال11، شمارۀ5، شهریور1310، ص200تا203.
[56]. همان، سال11، شمارۀ5، شهریور1310، ص201و20.
[57]. همان، سال11، شمارۀ2، اسفند1309، ص51تا57؛ سال11، شمارۀ4، تیر1310، ص165تا175.
[58]. همان، سال10، شمارۀ6، آبان1309، ص287تا290.
[59]. همان، سال3، شمارۀ3.
[60]. همان، سال11، شمارۀ2، اسفند1309، ص59تا65.
[61]. «ورزش نسوان»، همان، سال7، شمارۀ5.
[62]. همان، سال11، شمارۀ3، اردیبهشت1310، ص132و133.
[63]. همان، سال9، شمارۀ2، اسفند1307، ص78تا82.
[64]. همان، سال10، شمارۀ5، شهریور1309، ص245و246.
[66]. همان، سال9، شمارۀ2، اسفند1307، ص91.
[67]. همان، سال10، شمارۀ5، شهریور1309، ص234تا238.
[68]. همان، سال9، شمارۀ1، دی1307، ص2تا4.
[69]. همان، سال9، شمارۀ2، اسفند1307، ص75تا77.
[70]. همان، سال11، شمارۀ3، اردیبهشت1310، ص111تا116.
[71]. همان، سال11، شمارۀ5، شهریور1310، ص193تا200.
[72]. همان، سال11، شمارۀ4، تیر1310، ص188و189.
[73]. م.م. محمودی: «قانون خانهداری»، همان، سال1، شمارۀ1، ذیحجۀ1338، ص1.
[74]. همان، سال1، شمارۀ3، ربیعالثانی1339، ص4.
[75]. این کتاب ترجمۀ عفت سمیعیان بود که خود نیز مطالبی به آن افزوده بود.
[76]. همان، سال11، شمارۀ2، اسفند1309، ص66تا68؛ سال11، شمارۀ3، اردیبهشت1310، ص134تا139؛ سال11، شمارۀ5، شهریور1310، ص221تا223.
[77]. همان، سال8، شمارۀ1، دی1306، ص25تا29.
[78]. نک: م.م محمودی: «قانون خانهداری»، همان، سال1، شمارۀ1، ذیحجۀ1338.
[79]. برای نمونه نک: همان، سال8، شمارۀ1، دی1306، ص32؛ سال10، شمارۀ2، اسفند1308، ص82تا86؛ سال10، شمارۀ5، شهریور1309، ص239تا241.
[80]. همان، سال10، شمارۀ6، آبان1309، ص292و293.
[81]. همان؛ سال10، شمارۀ2، اسفند1308، ص82تا86.
[82]. همان، سال1، شمارۀ2، صفر1339، ص12.
[83]. نویسنده بهاشتباه عالم نسوان را نامۀ بانوان نوشت.
مدرسه فمینیستی