به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



جمعه، تیر ۱۰، ۱۳۹۰

سرمقاله نشریه پیام جبهه ملی شماره ١٨۴

مرز های نقض حقوق بشر

 در جمهوری اسلامی  تا کجاست؟
  
ملت ایران به دلیل استبداد ودیکتاتوری وفساد ونقض حقوق انسانی خود توسط رژیم سلطنتی گذشته در سال 1357 بی نظیر ترین انقلاب تاریخ خودرا رقم زد وبا آن انقلاب امیدداشت که به حکومتی پایبند به دموکراسی وحقوق بشر دست یابد. ولی از همان آغاز پیروزی انقلاب حکومت جمهوری اسلامی عدم پایبندی به رعایت حقوق بشر وزیر پا نهادن حقوق انسانی و امنیت قضائی مردم ایران را ازخود نشان داد . در ابتدا برخوردهای خشونت بار، بااعدام های بدون محاکمه یا با محاکمات چند دقیقه ای وبدون رعایت موازین قانونی در مورد مقامات لشگری وکشوری رژیم سابق آغاز شد . وسپس همین رویه ها درمورد سایر متهمین ومخالفین در گروه های مختلف به اجرا در آمد . گروه های سیاسی با هرنوع طرز تفکری غیراز تفکر گروه حاکم یکی پس ازدیگری مورد هجوم قرارگرفته واز صحنه سیاسی کشور کنار زده شدند . ماجرای اعدام های فله ای در زندان ها و ماجرای نفرت انگیز قتل های زنجیره ای وقتل داریوش وپروانه فروهر ومحمد مختاری ومحمدجعفرپوینده واشخاص دیگر داستان های غم انگیزی است که تاریخ هرگز آنهارا فراموش نخواهد کرد . اگر برخوردهای خشونت آمیز وعدم رعایت حقوق بشر سال ها وتا خرداد88 فقط نسبت به مخالفین ومبارزین سیاسی ودگر اندیشان اعمال میگردید ، پس از انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری در22 خرداد88 ، اینگونه برخورد ها به نحوی مضاعف وگسترده نسبت به شهروندان عادی که فقط به نتیجه انتخابات معترض بودند صورت پذیرفت . جالب اینکه این انتخابات هم مانند سایر انتخابات های صورت گرفته در جمهوری اسلامی با پدیده شگفت انگیز « نظارت استصوابی » شورای نگهبان وتعیین کاندیداها توسط حکومت صورت گرفته بود . وتازه درچنین انتخاباتی که کاندیدا های آن همگی ازطرف حاکمیت معرفی شده بودند چنان ناروائی هائی روی داد که اعتراضات میلیونی مردمی را که به امید هائی به پای صندوق های رای رفته بودند به دنبال داشت . اعتراضاتی که حاکمیت نام « فتنه » بر آن نهاد . در رویدادهای پس از آن انتخابات کشته شدن ده هانفراز مردم درخیابان ها و زندانی شدن صدها نفر را شاهد بودیم . کشته شدن چندین زندانی در پی ضرب وشتم بیرحمانه در زندان کهریزک جامعه را تکان داد . در این دوساله اعمال خشونت وسرکوب ونقض حقوق بشر محدوده های قبلی را هم درهم نوردیده و به مرزهای تازه ای رسیده است . درهفته های اخیردرگذشت مهندس عزت الله سحابی رویدادهای حیرت انگیز وباور نکردنی رابه دنبال داشت . خانواده سحابی تصمیم میگیرند که مراسم تشییع جنازه اورا از منزل آن شادروان واقع درمحدوده کوچک لواسان که درچندکیلومتری خارج از تهران قرار دارد بعمل آورده وتدفین رانیز درگورستان همین شهرک انجام دهند ولی از ساعات اولیه صبح روز چهارشنبه 11 خرداد صدها نیروی ضدشورش موتور سوار وده ها خودروی مملو از نیروهای انتظامی ونیروهای لباس شخصی در خیابان شهر لواسان و خیابان منتهی به گورستان این شهر استقرار یافته و منظره یک شهراشغال شده را به لواسان میدهند . صبح زود وقبل ازرسیدن ساعت مقرر برای تشییع پیکر مهندس سحابی ، نیروهای امنیتی ونظامی اصرار میورزند که پیکر اورا زودتر از منزل خارج کرده وبه سوی گورستان لواسان ببرند و وقتی اعضای خانواده سحابی و یارانش که درهمان ساعات اولیه صبح در آنجا حاضر بودند میخواهند مراسم تشییع را زود تر ازساعت مقرر آغاز نمایند همان نیروها دربیرون از منزل ودرکوچه ازتشییع جنازه بر روی دوش که سنتی مذهبی معمول وشناخته شده است ، ممانعت به عمل میآورند . و وقتی خانم هاله سحابی فرزندشجاع مهندس سحابی نسبت به این جلوگیری معترض میشود درمقابل دیدگان ده هانفر ناظر، مورد ضرب وشتم قرارمیگیرد وبدنبال بیهوش شدن اورا به بیمارستان لواسان روانه میکنند وپیکر مهندس سحابی را نیز درآمبولانس قرارداده وبه طرف محل دفن میبرند . مراسم تدفین در فضائی شدیدا نظامی امنیتی انجام میشود وحدود ساعت ده صبح که شرکت کنندگان در مراسم به خانه مهندس سحابی بازگشته بودند خبر میرسد که خانم هاله سحابی هم دربیمارستان درگذشته است . درخواست خانواده سحابی برای معاینات پزشگی قانونی وروشن شدن علت مرگ او به جائی نمیرسد ودرهمان شب ودر زیر نور پروژکتور پیکر خانم هاله سحابی نیز در کنار پدرش به خاک سپرده میشود . عصر روز پنجشنبه 12 خرداد دولت از برگزاری مراسم ترحیم مهندس عزت الله سحابی هم جلوگیری بعمل میآورد ومردم بادرب بسته مسجد حجت ابن الحسن روبرو میشوند وخیابان سهروردی شمالی تهران با حضور گسترده نیروهای انتظامی بصورت میدان جنگ درمیآید وتعدادی ازمردم مضروب وعده ای هم بازداشت میشوند . پس از شهادت خانم هاله سحابی ، آقای هدی صابر دوست همفکر وهمرزم نزدیک مهندس عزت الله سحابی که درزندان اوین دربازداشت به سرمیبرد به عنوان اعتراض به این رویداد دست به اعتصاب غذا میزند. او پس از چند روز اعتصاب غذا دچار حمله قلبی میشود ، ولی زندانبانان به او توجه لازم رانشان نمیدهند. اورا خیلی دیربه درمانگاه زندان میبرند واز ضرب وشتم اونیز خودداری نمیکنند وسرانجام وقتی حال او به وخامت میگراید اورا به بیمارستان مدرس منتقل میکنند آقای هدی صابر نیز در بیمارستان نا بهنگام چشم ازجهان فرومیبندد . این است چگونگی حقوق بشر درجمهوری اسلامی وبرخورد حکومت با آزادیخواهان ارجمندی چون مهندس عزت الله سحابی وخانم هاله سحابی و آقای هدی صابر .

دراین دوساله پس از انتخابات سرعت چرخ اعدام ها بسیاربیشتر شده وایران از نظر تعداد اعدام ها در ردیف دوم جهان پس از چین قراردارد . درحالیکه چین بیش از یک میلیاردوسیصد وسی میلیون نفر یعنی نزدیک به بیست برابر ایران جمعیت دارد . جمهوری اسلامی بزرگ ترین زندان روزنامه نگاران شناخته شده است . واصولا هیچ روزنامه آزادی که بتواند نظرات مردم ایران را منعکس نمایدمنتشر نمیشود . هیچ سازمان سیاسی غیر دولتی امکان فعالیت آزاد راندارد. تعداد زندانیان سیاسی در جمهوری اسلامی بالا ترین رکورد جهانی را داراست . وتعداد زیادی ازاین زندانیان هم اکنون در زندان اوین درحال اعتصاب غذا به سر میبرند.اگرقتل های زنجیرهای وسرکوب مداوم مردم و حوادث زندان کهریزک و موارد منجر به شهادت هاله سحابی وهدی صابرنقض فاحش حقوق بشر نیست پس نقض حقوق بشرچیست ؟