گفتوگو با همايون شجريان و حميد متبسم به بهانه اجراي قطعه سيمرغ
گوشه هایی از کنسرت سیمرغ
فرود آمد از تخت سام سوار / به پرده درآمد سوی نوبهار
چو فرزند را دید مویش سپید / ببود از جهان سر به سر ناامید
سوی آسمان سربرآورد راست / ز دادآور آنگاه فریاد خواست ...
مجبوريم جسارت داشته باشيم براي قضاوت درباره «سيمرغ»ِ
مجبوريم جسارت داشته باشيم براي قضاوت درباره «سيمرغ»ِ
حميد متبسم فعلا بايد صبر كرد. قضاوت درباره گروهي كه دارد تجربهيي نو ارايه ميكند، كار امروز نيست. آينده حتما معلوم ميكند ملوديهايي كه متبسم نوشته و همايون شجريان خوانده، در چه جايي از موسيقي ايران قرار گرفتهاند. داستان «سيمرغ» اما به چند سال پيش برميگردد. سالهايي كه متبسم تصميم گرفت از تمام آنچه از ساز و موسيقي ايران ميشناسد و در اختيار دارد استفاده كند تا كاري نو رو كند. پروژهيي كه تاكنون در اين حجم تجربه نشده بود.
متبسم از محمدرضا درويشي ياري گرفت و گروهي 38 نفره از نوازندههاي سازهاي صرفا ايراني تشكيل داد. از سازهايي مثل قيچك آلتو و قيچك باس استفاده كرد. سازهايي كه ابراهيم قنبريمهر سالها پيشتر ساخته بود و در اين ايده ميتوانست مورد استفاده قرار گيرد.
حميد متبسم در «سيمرغ» رويكردهايي اختيار كرد كه تاكنون در موسيقي ايراني كمتر ديده شده بودند. نخست آنكه ايده اصلياش را بر محور فردوسي قرار داد، شاعري كه شعرهايش تازه تازه دارد در موسيقي ايران جا ميافتد.
شهرام ناظري با الهام از ملوديهاي محلي و موسيقي نواحي داستان كاوه آهنگر را روايت ميكند.
احمد پژمان روي بخشهايي از شاهنامه سمفوني مينويسد
و متبسم در گروهي با سازهاي صرفا ايراني داستان سيمرغ و زال را ارايه ميكند. حميد متبسم كه نگارش «سيمرغ» را تابستان 88 به پايان رساند، در ديگرگام به ايده درجهبندي سازهاي ايراني رسيد. خطوط مختلف براي تار نوشت؛ تار يك، تار دو. براي ساز زهيِ كمانچه هم؛ كمانچه يك، كمانچه دو. چند قيچك آلتو را كنار هم گذاشت و قيچكباسها را كنار يكديگر نشاند. آنچنان كه خود متبسم ميگويد با «جسارت» اين ايدهها را عملي كرد. ايدههايي كه ميتواند به يك تغيير رفتار در روند موسيقي ايراني منجر شود؛ حركتي تدريجي از يك ساز و يك آواز تا رسيدن به گروه بزرگ ايراني مثل گروه «سيمرغ».
تغييري كه ميتوان در آثار خودي متبسم نيز مشاهده كرد. «خط سوم» او از سه ساز ملوديك تشكيل شده بود كه از كارهاي قديمي اوست تا آخرين و جديدترين كارش «سيمرغ» كه به 38 نوازنده ميرسد. اما نكتهيي ديگر هم هست: تمام آنچه به عنوان تجربههاي نو در «سيمرغ»ِ متبسم شكل گرفته نميتواند نافي رويكردي باشد كه موسيقي ايراني از قاجار تا امروز داشته و احتمالا ادامه خواهد يافت.
آنچه به عنوان رفتار مرسوم در موسيقي ايراني وجود داشته، به جاي خود و اين تجربهها نيز به جاي خود. و آخر سخن آنكه همايون شجريان بار ديگر دست به انتخابي متفاوت زده. انتخابي كه آنطور كه خودش ميگويد با «شوق» صورت گرفته است.