به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



جمعه، مهر ۱۵، ۱۳۹۰

  اسماعیل وفا یغمائی


حقیقت ساده 


اگر روزی کوه دماوند


درپشت تلفن دستی خود در واشنگتن غرید


و گدازه هایش در تهران فوران کرد


اگر روزی خلیج فارس درلندن


در پشت فیس بوکش توفانی شد


و موجهایش کفشهای ساحل نشینان آبادان را خیس کرد

میتوان باور کرد که در هزاران کیلومتری ایران


میشود مام وطن را زایاند!


**


من نمیدانم که چه خواهد شد


در کشاکشی پر درد


آفتاب من به مغرب رسیده است


بی آنکه از مرگ بهراسم


بی آنکه خلاصه شده در خود


تنفس جهان را به اعتبار زندگی خود بر آورد کنم


و از دگرگونی ناشناس نگران باشم


و خدا و طبیعت و آدمی را حتی در سیاهترین شب نومیدی و گمشدگی


ناتوانتر از سازمانهای جاسوسی


ومشتی جهانخوار و جهاندار و مرتجع قرمساق بدانم


و بدینسان اگر چه به زانو در آمده در برابرزمان به هیئت نرگاو مرگ


نومید باشم.


**


بر خلاف بسا مدعیان که همه چیز را میدانند


من نمیدانم چه خواهد شد


اما میدانم و باید بدانم این حقیقت ساده را


دریا در همانجا که زندگی میکند توفانی میشود


و آتشفشان در خانه خود فوران میکند


و سرانجام این مردمند در درون مرزهای ایران


و این زادگان نوین امروز و فردای مردمند


که در گذر از تجربه ما


و بی شباهتی به ما


در درون مرزهای ایران


سازماندهندگان مردمی نو شده خواهند شد


و آنگاه انقلاب خواهد آمد...


28 سپتامبر 2011