به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



یکشنبه، مهر ۲۰، ۱۳۹۹

بیانیه ای نه در جستجوی حقیقت! ابوالفضل محققی

 " چه زیباست منظر انسانی که با لب های ترک خورده وزانوان زخمی بر لب رود جاری حقیقت زانو زده است "!بیانیه شصت نفر را می خوانم.بر امضاء های نهاده شده بر پای بیانیه نگاه می کنم. طیف گسترده ای از اصلاح طلبان و منفردین، از ملایم ترین، تا رادیکال ترین. از پناهنده شده ینگه دنیا، تا گوشه عافیت گرفته داخل .ازشجاع ترین اصلاح طلب فاصله گرفته از اصلاح طلبان که بی محابا ولی فقیه را بچالش می کشد تا نصیحت گوئی که امید تغیر رفتار رهبر دارد.از چپی که کاسه ای داغ تر ازآش حتی اصلاح طلبان عافیت جوست! تا منتقدی که داعیه رهبری بخشی از اپوزیسیون خارج از کشوررادارد.

فکر می کنم چه امری است که چنین ترکیبی را گرد هم می آورد و حتی فردی ازرهبری چپ را به وسوسه می انداز تا امضا بر پای بیانیه بگذارد وسپس در کش وقوس می شود؟ نمی شود؟ امضا از پای بیانیه بردارد!

مسلم آن چه چنین طیف وسیعی را بردادن این بیانیه سیاسی "راهبردی" وتقابل با عفو بین الملل وبرائت آقای میرحسین موسوی بر آنچه که در بغل گوش اومی گذشت ترغیب کرده است، نه عدالت خواهی آن ها! بلکه اوضاع بغایت درهم ریخته ،متحول و درماندگی حکومت ودولت جمهوری اسلامی در پاسخگوئی به خواسته های مردم ،رو گردانی مردم از حکومت و بالا آمدن دامنه اعتراضات در داخل وجدی شدن خطر خارج است.خطری که مدت هاست بعنوان سوریه ای شدن کشور از آن یاد می شود.

اوضاعی که به زعم اصلاح طلبان اقبال مردم را به چهره ای مانند آقای موسوی برای برون رف از بحران بهمراه خواهد داشت.لذاساحت چنین آلترناتیوی بهیچ وجه نباید خدشه دار شود!

نوشتم این بیانیه از سرعدالت خواهی نیست!

چرا که اگراز سر وجدان وعدالت خواهی میبود! همان گونه که برمبرا بودن آقای موسوی پای می فشارند و از فقدان اسناد سخن می گویند وقضاوت قطعی می کنند!عفو بین الملل را متهم به دنبال کردن اهدافی جدا از کشف حقیقت مینمایند "اما شیوه‌ای هم که این مدت مسئولان بخش ایران عفو بین‌الملل برای اطلاع‌رسانی درباره‌ی آن گزارش پیش گرفته‌اند، این شائبه را تقویت می‌کند که گویی آنها بیش از آن‌که مشتاق کشف حقیقت باشند، اهداف دیگری را دنبال می‌کنند!"بندی از بیانیه

قاعدتا بیانیه دهندگان می بایستی بر اساس همین ادعا ودر دفاع از حقیقت و انتظار برائت آقای موسوی! خود نیز با اتکا بر صدها سند و مشخص بودن نقش تک تک افراد هیئت مرگ ونقش اصلی خمینی بعنوان آمر اصلی این کشتارها خمینی را محکوم می نمودند وازاین طریق پای بندی خود به حقیقت را نشان می دادند."شاید آقای خمینی وهیئت مرگ از این کشتار ها بی خبر یوده اند"! شائبه چرائی سکوت در مورد نقش اصلی خمینی و رهبران حلقه زده بر دور خمینی را از خود می ستردند تااشتیاق خود بر کشف حقیقت وپایبندی به آن را نشان دهند!

نشان دهند که بر عکس آن چه که در موردعفو بین الملل می گویند!خود آنهابا عملکردشان واقعا خواهان روشن شدن حقیقت ونقش افراد در این جنایت می باشند!

کاری که بنظرم حداقل بخش وسیعی از این امضا کنندکان تن به آن نداده و نه خواهند داد.چرا که این بیانیه برعکس ادعای تنظیم کنندگان آن یک بیانیه سیاسی است ! نه بیانیه ای در جستجوی حقیقت !

آن ها هنوز پیش از آن که غم مادران وجوانان اعدام شده را داشته باشند. غم حفظ نظام با چاشنی ترس از بهم ریختن اوضاع واز کنترل خارج شدن اعتراضات مردمی را دارند.

غم ترس از فرو پاشی جمهوری اسلامی.

آن ها هنوزدل از این جمهوری بر نکنده !هنوزامید برآمدن خورشید اصلاح طلبی با زعامت آقای میر حسین موسوی را دارند.امیدکشیده شدن مجدد مردم بدنبال او و اصلاح طلبان صف بسته در پشت سر وی ! امیدعقب نشینی وتغیرد رفتار رهبر!

بیشتر آن ها هنوزازدوران خمینی بعنوان "دوران طلائی امام " یاد می کنند!

هنوزقبول ندارند که دیر گاهیست بسیاری ازمردم از خمینی ،موسوی ،دین حکومتی عبور کرده اند! عبوری جانکاه از پشت بام مدرسه علوی، تاگورستان خاوران !از" ندا" تا "نویدافکاری" از نسرین ستوده تا محمد نوری زاد !بهای بسیار گران اما واقعی!