به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



چهارشنبه، تیر ۱۵، ۱۳۹۰

عبدالحسین مختاباد:
در ساری به هیچ‌کس مجوز کنسرت نمی دهند

می‌گویند اگر کنسرت بدهید، شلوغ می‌شود

 و زن و مرد به هم می‌خورند!

انتشار آلبوم «سایه دوست» و کنسرت اخیر عبدالحسین مختاباد در برج میلاد و کنسرت‌های آتی وی در کانادا و آمریکا و ترجمه کتابی درباره موسیقی پست‌مدرن، بهانه هایی بوده تا روزنامه شرق گفت‌وگویی داشته باشد با او درباره
معضلاتی که گریبان‌گیر موسیقی در جامعه ایرانی است؛ از عدم صدور مجوز برای کنسرت گرفته تا سیستم ضعیف پخش موسیقی در ایران. یکی از جالب‌ترین نکات گفت‌وگوی ما، تاثیرات رسانه ملی بر موسیقی ما بود و راهکارهایی که عبدالحسین مختاباد برای رفع مشکلات در حوزه موسیقی و حتی ایجاد فرصت‌های شغلی و… ارایه داد. مختاباد از روز هشتم ژوییه (۱۷ تیر) با گروه موسیقی نی‌ریز به سرپرستی ملیحه سعیدی تور موسیقی خود را در چند شهر کانادا به صحنه خواهد برد. او از معدود خوانندگانی است که بیشترین همکاری را با گروه‌های موسیقی به سرپرستی بانوان هنرمند ایرانی داشته است. سال گذشته هم به همراه آذر هاشمی کنسرتی را در پاریس اجرا کرد.

بخشهایی از گفت‌وگوی روزنامه شرق را با این خواننده در ادامه می‌خوانید:

کنسرت کانادا و آمریکا برای چه زمانی است؟

تقریبا از بیستم تیر؛ در کانادا شروع می‌شود در شهرهای اوتاوا، تورنتو، مونترال و ونکوور و در آمریکا در لس‌آنجلس، تگزاس و دالاس با مدیریت آقای خوش‌زبان ادامه دارد.

گفته بودید که مجوز نمی‌دهند تا در ساری کنسرت برپا کنید…

در ساری به هیچ‌کس مجوز نمی‌دهند یا سخت مجوز می‌دهند.

چه مشکلی وجود دارد؟

نمی‌دانم باید بروید ساری و از آنها بپرسید. حتی قبل از این دوره ریاست‌جمهوری و در دوره قبل هم از طریق معاونت هنری وزارت ارشاد، آن موقع آقای ایمانی بودند یک رایزنی شده بود که ما در ساری کنسرت بدهیم اما در نهایت ایشان هم با من تماس نگرفتند و مشخص شد ایشان هم نتوانسته بودند حرف‌شان را به کرسی بنشانند.

آیا بستگی به مسوولان محلی دارد یا ارشاد یا نهادهای دیگر؟

گویا نهادهای دیگری دست‌اندرکار تصمیم‌گیری در حوزه موسیقی هستند. عموما برگزاری کنسرت موسیقی در مازندران دچار مشکل می‌شود.

آیا در مازندران موسیقی محلی اجرا می‌شود؟

آن چیزی که باید باشد، نیست. برای مراسمی از من دعوت کرده بودند که برای خیرین ساری برنامه اجرا کنم. ابتدا یک مقدار گارد گرفتم که نروم، اما بعد فکر کردم باید از هرگونه مشارکتی برای معرفی موسیقی در شهرستان‌ها استقبال کنم و رفتم و با نوازندگان خود در ساری برنامه اجرا کردم و از همکاری با آنها لذت بردم. جوانانی که بین ۲۰ تا ۳۰ سال بودند خوب ساز زدند و حرفه‌ای بودند؛ نت خوب، احساس خوب، اما متاسفانه می‌دانم این اولین و آخرین کنسرت‌شان برای دو یا سه سال آینده خواهد بود. درحالی که این جوانان آنقدر روی آن ساز زحمت کشیده و با اساتید خوب کار کرده‌اند که باید در طول سال ده‌ها کنسرت برگزار کنند.

مشکل اجرا در ساری، فقط مربوط به مجوز است؟

ساری اصلا سالن ندارد و آن سالنی هم که ما برنامه اجرا می‌کردیم، سالن تربیت‌بدنی بود. سالن رسول حسینی و دیگر سالن‌های ساری هم که با ۵۰۰ نفر گنجایش برای کنسرت مناسب نیست.

خب همان سالن رسول حسینی که هست…

بعدها یک قانونی گذاشتند که تربیت‌بدنی حق واگذارکردن سالن‌هایش را برای برگزاری کنسرت ندارد و این داستان تا امروز ادامه دارد از سال ۷۶ تا امسال که حدود ۱۶-۱۵ سال می‌شود.

می‌خواهم بدانم مشکل مربوط به نبودن سالن است یا اصولا با برگزاری کنسرت مشکل دارند؟

نه می‌گویند نباید کنسرت برگذار شود حتی من شنیده بودم که عده‌ای گفته‌اند وقتی این آقایان کنسرت می‌دهند، شلوغ می‌شود و وقتی جمعیت می‌خواهند از در بروند بیرون، زن‌ها و مردها به هم می‌خورند، تکلیف شرعی آن بر عهده کیست؟!
که من هم در پاسخ گفتم در نماز جمعه هم این اتفاق می‌افتد تکلیف شرعی آن بر عهده کیست؟ من فکر می‌کنم با این نوع تفکرات به ضرر خودشان حرکت می‌کنند؛ چون همیشه این را گفته‌ام الان حاکمیت، موسیقی ایرانی را قبول دارد و این نوع موسیقی است که با قواعد فرهنگی حاکم سازگار است.
دولت از آن حمایت می‌کند و برای موسیقی بودجه می‌گذارد؛ ولی این موسیقی برای اجرا در داخل دچار مشکل است. در عین حال، آن نوع موسیقی‌ای که مورد قبول نیست، نیازی به مجوز ندارد و در همه ‌جا اجرا می‌شود. در همان شهر ساری موسیقی زیرزمینی اجرا می‌شود که متاسفانه چه در کلام و چه در ملودی رویکرد بسیار مبتذلی دارد. این سوال برای خیلی‌ها باقی می‌ماند که ۳۰ سال است در شهر ساری یک سالن حتی هزارنفره ساخته نشده است. شهری که قبل از انقلاب سه الی چهار سینما داشته، اما در حال حاضر یک سینما دارد. حتی من جایی خواندم که سینما‌های شهر، مخروبه شده و محل تردد معتادان است. سینما مولن‌روژ، ایران و فردوسی، همه خراب شده‌اند و فقط سینما سپهر مانده. شهری که ۳۰ سال پیش ۴۰ هزار جمعیت داشته، این امکانات را دارا بوده. حالا که حدود یک میلیون نفر جمعیت دارد همان امکانات را هم ندارد و امکانات فرهنگی آن یک‌دهم شده است.