فروغ سمیع نیا
برخورد پلیس با دستفروشی زنان در مترو
این زنان برغم متفاوت بودن، حلقه های دوستی برای خود ساخته اند که در زمانهای متفاوت کاربردهای ویژه خود را دارد. مثلا اینکه درمحدوده ای خاص از مترو چه کالایی به فروش میرسد و یک فروشنده با کالای مورد نظر باید در کدام خط مشغول به کار شود یا اطلاع رسانی در این مورد که در کدام ایستگاه مامور ایستاده تا دستفروش ها را دستگیر کند.
اگر فردی در تهران از مترو استفاده کرده باشد در هر کدام از مسیرها با عده زیادی از زنانی برخورد می کند که در قطارها مشغول دستفروشی هستند. عده ای از زنان در سنین مختلف و با تیپ های متفاوت، از جوان تا مسن و از چادری تا دختران تیپ امروزی.
کالاهای مورد فروش اینان نیز چیزهای متفاوتی است از لباس تا زیور آلات و مواد خوراکی و ... عده ای از این افراد را زنان جوان تحصیلکرده تشکیل می دهند که نتوانسته اند در بازار کار نابرابر ایران شغلی برای خود بیابند و عده دیگر زنان خانه دار دیروز هستند که امروز به هر صورت در آمدی برای خود از این طریق کسب کرده اند.
این زنان برغم متفاوت بودن، حلقه های دوستی برای خود ساخته اند که در زمانهای متفاوت کاربردهای ویژه خود را دارد. مثلا اینکه درمحدوده ای خاص از مترو چه کالایی به فروش میرسد و یک فروشنده با کالای مورد نظر باید در کدام خط مشغول به کار شود یا اطلاع رسانی در این مورد که در کدام ایستگاه مامور ایستاده تا دستفروش ها را دستگیر کند.
دستگیر شدن این زنان نیز از چند سال گذشته تا به امروز متفاوت بوده است. قدیم ترها این زنان توسط مامورین مترو دستگیر می شدند، اجناسشان ضبط و پس از ده روز به آنها بازگردانده می شد. اما امروز مامورین نیروی انتظامی خود راسا״ اقدام به دستگیری آنان و ضبط اجناسشان می کنند. آنها می گویند اجناسشان دیگر هرگز به آنها بازگردانده نمی شود. دختر جوانی که ساعتی از دستگیریش توسط نیروی انتظامی گذشته بود با ناراحتی می گفت که تمام سرمایه اش همان وسایلی بود که در دست ماموران است وقتی درباره علت این فشارها که گاه زیاد و گاهی کم می شود سوال کردم گفت: «نمی دانم شاید آنها هم روی آوردن زنان به فساد را می خواهند».
دستفروشی در ایران، پدیده نویی نیست و همیشه دستفروش ها در این کشور وجود داشته اند که اکثریت آنها را مردان تشکیل می دادند. برخورد با آنها نیز توسط مامورین شهرداری صورت می گرفت و با این دلیل که برغم کسب درآمد، مالیات پرداخت نمی کنند و شغلشان جزء شغلهای غیرقانونی است. اما چرا برخورد با زنان دستفروش توسط مامورین نیروی انتظامی صورت می گیرد؟ آیا برخورد با دستفروشی در حوزه کاری نیروی انتظامی است؟ دلیل این برخورد حکومت، علاوه بر ایجاد فضای امنیتی در جامعه با قرار دادن پلیس در اماکن عمومی از جمله ایستگاههای مترو، دلایل دیگری نیز دارد. هر چند زنان دستفروش طعمه این طرح حکومت شده اند اما دلایل دیگر به بررسی شغل این زنان نیاز دارد.
شرایط بد اقتصادی جامعه زنان و مردان را مجبور به تن دادن به کارهای طاقت فرسایی کرده است و فقر نیز از عواملی است که زنان زیادی را به دست فروشی در مترو واداشته است این زنان با وجود نیاز اقتصادی که دارند وارد بازار کاری شده اند که امروز بیش از همه به خودشان تعلق دارد اما وضعیت ظاهری و ادبیات گفتاری آنان، مانند دیگر مسافران مترو است. این مسائل باعث نزدیکی آنها به مشتریها می شود؛ زنان خانه داری از جنس خودشان که با وجود تبلیغات صدا و سیما و سیاست های دولت جهت خانه نشین کردن زنان، نیاز به داشتن شغل و فعالیت اقتصادی را حس کرده و به نحوی وارد بازار کار شده اند؛ زنانی که سیاست های دولت و همچنین نظرات کارشناسان صدا و سیما را که ایده آل زنان را خانه داری می داند، زیر سوال برده اند . با همه تبلیغات حکومت وقتی فشار نیروی انتظامی کم بود هرروز بر تعداد آنها افزوده میشد.
این زنان شغل سنگین و پراسترسی را در بازار کار مردسالار و ناهنجار ایران انتخاب کرده اند و برای مقابله با مشکلات، حلقه هایی از دوستی را تشکیل داده اند که در مورد افراد دستگیر شده و مکان های پرخطر مترو به هم اطلاع رسانی می کنند. این حلقه ها آنچنان در این مورد قوی عمل کرده اند که با وجود تعداد بالای مامورین هنوز هم زنان در همان واگن های مترو می توانند به دستفروشی بپردازند. اینگونه مقاومت در برابر پلیس و بازداشت ها خود نمونه ای خاص است که شاید بتوانیم نام «مقاومت زنانه» بر آن بگذاریم. همچنین زمانی که یکی از دستفروش ها اجناسش را به دلیل دستگیری از دست می دهد، همدلی و همدردی زنان همکار با وی نیز به زیبایی کارشان می افزاید.
در نگاه اول اکثر این زنان دو کیسه بزرگ از کالاها را با خود حمل می کنند که خود نوعی کار مردانه در عرف به شمار می آید و ساعات کاری آنان نیز بسیار بالا است. یعنی در تمام این ساعات زنان بارها را با خود حمل میکنند که تصویر زن ضعیف که همواره نیاز به یک جنس برتر دارد را می شکند. در واقع این زنان هنجارشکنان اجتماعی هستند که تصویر زن ضعیف، زن حسود و گوهر پنهان شده در صدف را زیر سوال برده اند.
کار این زنان بسیار سخت و طاقت فرساست و آنان از هیچگونه مزایایی اعم از بیمه، عیدی، سنوات و حتی امنیت شغلی برخوردار نیستند. تنها سهم کوچکی از سودِ اجناسی که این زنان به فروش می رسانند، شامل حالشان میشود، قسمت اعظم سود نصیب فروشنده اصلی در بازار است. زنان ساعات کاری خود را با استرس و نگرانی فراوان ناشی از بازداشت توسط پلیس سپری می کنند. پلیس دلیل برخورد و دستگیری این زنان را مزاحمت برای مردم اعلام می کند در حالیکه اکثر زنان مسافر مترو این فروشندگان را مفید می دانند و مشتری کالاهای آنها هستند. حتی در ایستگاههایی که پلیس جلو درب واگن ایستاده، زنان مسافر با پنهان کردن کالاها از دید ماموران، دستفروشان را مورد حمایت قرار می دهند.
گویا زنان به این نتیجه رسیده اند که با حمایت از دستفروشان مترو در حقیقت از کار زنان حمایت کرده اند، هرچند همبستگی میان زنان از مدتهای قبل به شکل های گوناگون وجود داشته است.
زنان ایران طی این سالها نشان داده اند که کار در خانه را نپسندیده اند و خواهان حضور در صحنه های اجتماعی هستند، حتی اگر دولت با ارائه طرحها و لایحه ها خواهان خانه نشین شدنشان باشد و حتی اگر برای جلوگیری زنان از تحصیل نیز انواع سهمیه بندی ها را قرار دهد. زنان دستفروش مترو نیز همان زنانی هستند که با صدای اعتراضشان به خانه داری و کار بدون مزد زنان اعتراض کرده اند.
فروغ سمیع نیا
تا قانون خانواده برابر
برگرفته از هرانا
برگرفته از هرانا