به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



شنبه، اردیبهشت ۲۴، ۱۳۹۰

انتقال مهدی محمودیان به سلول‌های انفرادی رجایی شهر

مادر محمودیان:
دادستان از ظالم دفاع می کند و جواب مظلومین را هم نمی دهد



"مهدی محمودیان" روزنامه نگار زندانی در زندان رجایی شهر کرج، پس از انتشار نامه افشاگرانه‌اش درباره فجایع انسانی جاری در این زندان، به سلول انفرادی منتقل شده است.

پدر و مادر محمودیان روز پنجشنبه برای ملاقات با او به زندان رجایی شهر رفته بودند اما به آنها امکان ملاقات داده نشده است.

محمودیان در نامه خود پیش بینی کرده بود که پس از انتشارافشاگری‌هایش ناگزیر به تحمل فشارهای مضاعفی خواهد شد.

مادر محمودیان در خصوص انتقال فرزندش به انفرادی می گوید: " مهدی دارو مصرف می کند و مسلم است که انفرادی مشکلات جسمانی اشان را بیشتر می کند. خود مسئولین باید بفهمند که انفرادی کردن یک فرد بیمار چه خطراتی می تواند داشته باشد؟ الان هم که هیچ خبری از حالش ندارم و خیلی نگرانش هستم. من سوالم از مسئولین این است که چرا آنهایی که به مردم ظلم می کنند مصون هستند و امثال فرزند من که درد و مشکلات جامعه را می گویند و دلسوز این کشور و مردمش هستند باید محاکمه شوند؟ این عدالت است؟ ما که تا به حالا نتوانسته ایم مسئولین را ببینیم تا دردها و حرف هایمان را به آنها بزنیم. آیا واقعا این کشور مسئول و دلسوزی دارد که پاسخ ما را بدهد؟ مگر کار دادستان این نیست که داد مظلوم را بستاند؟ اما متاسفانه دادستان ما از ظالم دفاع می کند و جواب مظلومین را هم نمی دهد."

محمودیان در بخشی از نامه خود به رهبری آورده بود: "هیچکدام از قوانین رفاهی که توسط همین نظام و کشور برای رفاه زندانیان تصویب شده است به اجرا گذاشته نمی شود... جناب آقای آیت الله نمی دانم بعد از انتشار این نامه چه سرنوشتی پیدا خواهم کرد، نمی دانم شاید در دادگاه های عادلانه سربازان گمنامت با زیر پا گذاشتن شرافت و انسانیت حرف ها و نوشته هایم را تکذیب کنم و اعتراف کنم دراین مدت که در زندان بودم توسط رژیم صهیونیستی و عوامل استکبار تحریک شده ام تا نسبت به نظام مقدس شما توطئه کنم و یا نمی دانم شاید اعتراف کنم سفیر انگلستان و فرانسه و رابط سازمان های جاسوسی غربی این حرف ها را به من آموزش داده اند ، اما امروز در سلامت و آزادی کامل به خدای بزرگ و ائمه ی اطهار و همین طور به خون تمام شهدای راه آزادی بخصوص شهدای یکسال اخیر سوگند یاد می کنم، اعلام می کنم ضمن اینکه این مطالب عین واقعیت رخ داده در زندان های تحت امر شماست، هیچ هدفی جز تلاشی در راه اصلاح امور همین طور انجام فریضه ی امر به معروف و نهی از منکر و نصیحت الملوک نداشته و ندارم. جناب آقای آیت الله، کاش حاکمان صدای ملت خود را قبل از آنکه دیر شود می شنیدند تا لازم نبود ملت ها برای رساندن صدیشان به حاکمان شیشه ها را بشکنند."

گفتنی است، چندی پیش نیز هاشم خواستار معلم بازنشسته طی نامه ای از وضعیت وحشتناک زندان وکیل آباد مشهد انتقاد کرده و نوشته بود: "آیا این زندان که مشابه آن در ایران کم نیست ننگ ملت ایران و بشریت نیست؟! زندان آیینه تمام نما از نحوه اداره کشور است و کشورهم بهتر از این اداره نمی شود، به کجا می رویم؟!" همچنین ضیا نبوی دانشجوی دربند نیز طی نامه ای شرایط غیرانسانی حاکم بر زندان کارون اهواز را افشا کرده بود.


متن کامل گفتگوی "جرس" با مادر مهدی محمودیان در پی می آید:


خانم محمودیان آیا از بعد از انتقال فرزندتان به سلول انفرادی هیچ اطلاعی از وضعیت وی دارید؟


روز پنج شنبه که پدر و برادرهایش رفتند برای ملاقات، ماموران گفتند مهدی را به انفرادی منتقل کرده اند و ممنوع الملاقات است.


علت انتقال ایشان به انفرادی را توضیح ندادند؟

نخیر، هیچ جوابی به پدرش ندادند. حالا شنبه می رویم دادسرا ببینیم بالاخره کسی جواب ما را می دهد؟


به نظرتان این اقدام غیرقانونی و انتقال فرزندتان به سلول انفرادی می تواند در ارتباط با نامه افشاگرانه ایشان به رهبری در خصوص وضعیت نامناسب زندان و رفتارهای غیرقانونی مسئولان باشد؟

هیچ پاسخی ازعلت این انتقال به ما نگفته اند اما ما نود درصد احتمال می دهیم که بخاطر همان نامه باشد.


زمانی که خبر انتقال فرزندتان به سلول انفرادی را شنیدید چه حالی به شما دست داد؟


فقط گفتم "ایاک نعبد و ایاک نستعین" و فقط خدا را به یاری طلبیدم. چون با بلایی که اینها به سر ما در می آوردند زندگی ما را سیاه کرده اند و فقط خدا می تواند ما را کمک کند و دست بدامان او شدیم.


شما آخرین باری که پسرتان را ملاقات کردید چه زمانی بوده است؟


پنج شنبه هفته گذشته که نوبت خانمها بود من به ملاقاتش رفتم.


خانم محمودیان در گفتگوی قبلی که با هم داشتیم وضعیت جسمانی فرزندتان بسیار نامناسب بود و نیاز فوری به مراقبت و رسیدگی پزشکی داشت، آیا انتقال به سلول انفرادی و فشارهای که به ایشان وارد می کنند برای سلامتی ایشان خطرساز نیست؟


مهدی دارو مصرف می کند و مسلم است که انفرادی مشکلات جسمانی اشان را بیشتر می کند. خود مسئولین باید بفهمند که انفرادی کردن یک فرد بیمار چه خطراتی می تواند داشته باشد؟ الان هم که هیچ خبری از حالش ندارم و خیلی نگرانش هستم. خود اینها عزیز دارند می دانند که اگر عزیزی مریض شود چقدر سخت است. من چه بگویم خود اینها فرزند دارند باید درک کنند که بی خبری از فرزند مریض چقدر سخت است...


فرزندتان از شرایط زندان با شما در ملاقات صحبتی می کرد؟


نخیر، چون می دانست من ناراحتی قلبی دارم و فشارهای عصبی حالم را بد می کند هیچوقت از فشارهایی که تحمل می کند چیزی مطرح نمی کرد و فقط می گفت نگران نباش و بخدا توکل کن. و حتی از ناراحتی های جسمانی اش هم هیچی به ما نمی گفت و ما از همبندی هایش خبردار می شدیم که بشدت مریض است و چند بار بیهوش شده است.


در پایان هرصحبتی خطاب به مسئولین کشور دارید بفرمایید؟


من سوالم از مسئولین این است که چرا آنهایی که به مردم ظلم می کنند مصون هستند و امثال فرزند من که درد و مشکلات جامعه را می گویند و دلسوز این کشور و مردمش هستند باید محاکمه شوند؟ این عدالت است؟ ما که تا به حالا نتوانسته ایم مسئولین را ببینیم تا دردها و حرف هایم را به آنها بزنیم. آیا واقعا این کشور مسئول و دلسوزی دارد که پاسخ ما را بدهد؟ مگر کار دادستان این نیست که داد مظلوم را بستاند؟ اما متاسفانه دادستان ما از ظالم دفاع می کند و جواب مظلومین را هم نمی دهد.


در این مدت که فرزندتان در زندان در این شرایط سخت بودند موفق به ملاقات دادستان شده اید؟

هرگز، فقط همان زمانی که مهدی دستگیر شد بعد از چقدر نامه نگاری بالاخره با خانواده های توانستیم او را ببینیم و عید امسال هم که برای مرخصی مدام در دادسرا بودیم بطور تصادفی ایشان را در راهرو دیدیم. الان حتی نامه های ما را هم نمی گیرد و جوابی نمی دهد.

جالب است که به کشورهای همسایه می گویند با مردم مسالمت آمیز برخورد کنید، به حرف آنها گوش کنید، ببینید خواسته های مردم چیست؟ اما الان خودشان با مردم خودشان "برعکس" عمل می کنند. دیگر چه می توان گفت؟! آخر چرا اینکارها را می کنند؟ تنها فرزند من که نیست، امثال بچه من در زندان "زیاد" است. الان یکی از بچه های زندانی است که دو سال مادر مریضش را ندیده و دلش به تلفن خوش بود که الان ده ماه است تلفن هم نمی تواند بزند و مادرش هم مریض است نمی تواند مسافت تا زندان را طی کند. دل بچه من هم که خوش بود با فرزندش تلفنی حرف بزند که این حق را هم از او گرفته اند.

خلاصه تنها همین ناراحتی های جسمانی اشان که نیست هزار و یک مشکل دارند، وضعیت نامناسب بهداشتی و رفتار نامناسب ماموران و غیره. از آن طرف هم که رفتار بد با خانواده های زندانیان سیاسی و توهین و سرگردان نگهداشتن آنها و جواب ندادن به آنها و مثل یک توپ خانواده های نگران را به این ور و آن ور پاس می دهند خلاصه فرزندمان که زندان است هیچ، هزار مشکل دیگر هم برایمان ایجاد کرده اند. من از مسئولین می پرسم چرا؟ چرا با مردم اینگونه رفتار می کنید؟


با تشکر از فرصتی که در اختیار ما قرار دادید.