نامه آزاده پورزند به پدرش، سيامک پورزند
اجازه نخواهم داد که جهان فراموش ات کند
در پی در گذشت سیامک پورزند، روزنامه نگار با سابقه ایرانی که در حبس خانگی و ممنوع الخروجی به سر می برد، آزاده پورزند، یکی از فرزندانِ این روزنامه نگار و محقق ایرانی، یادداشتی در سوگ پدر نوشته و با اشاره به آنچه طی سالیان اخیر بر آن مرحوم گذشته، خاطرنشان می کند "بالأخره توانستند تو را به کشتن دهند..."
به گزارش وبگاه «مدرسه فمینیستی»، آزاده در عنوان یادداشت خود آورده است "نامه ای به پدر عزیزم، سیامک پورزند، که امشب، در تهران، در انزوای دردناکی که حکومت به او تحمیل کرده بود، قلب گرانبهایش از تپیدن باز ایستاد."
وی در بخشی از این سوگنامه می نویسد: حتّی نمی دانم مرده اش امشب کجا افتاده است. در منطقه ای جنگلی در هلند نشسته ام؛ دلم می خواهد به ایران برگردم که دستکم جسد شکننده اش را در آغوش بکشم؛ و خانواده و دوستانم رفتن به ایران را برایم قدغن می کنند. می گویند این فرصت را نخواهم داشت که جسدش را ببینم. به نظر می رسد در آغوش کشیدن مرده ی پدرت هم خلاف موازین حکومت انقلابی است.
و زمین بدین گونه به چرخش ادامه می دهد. این اولین شبی خواهد بود که بدون اندیشیدن به وضع او به خواب می روم. ای کاش بی خوابی ام به چشمان او جان می بخشید. اما او رفته است. برای همیشه رفته است. سه سال پیش بیست ساعت از صدایش را روی تلفنم ضبط کردم. داستان کودکی و جوانی اش را برایم می گفت. دکمه ی پخش را می زنم تا کلمات و صدایش روح مغشوشم را تسلّی دهد؛ تا دوباره مرا بخواباند؛ همان طور که سال های سال هر شب مرا با لالایی اش می خواباند.
پدرم، دوستت دارم. تو هرگز نخواهی مرد. تو بخشی از وجود من هستی. بالأخره توانستند تو را به کشتن دهند. اما من میراث تو را در این جهان زنده نگه خواهم داشت. این مهمترین عهدی است که در زندگی ام بسته ام. تو زنده خواهی ماند. عهد می کنم. فرای نهایت زنده خواهی ماند.
جلوی اشکم را نمی توانم بگیرم. ولی می دانم که امشب به سویم پرواز خواهی کرد تا صورتم را با دستان نامرئی ات پاک کنی؛ درست مثل پنج سال پیش، که جمهوری اسلامی اجازه داد به مدّت ده روز به دیدنت بیایم. یادت هست که همان شب اول چگونه سرم را بر زانوانت گذاشتم، معادل تمام سال هایی که تو در دست آن ها و در زندان های سرّی آن ها گذراندی اشک ریختم، و تو تمام شب نوازشم کردی؟ هم تو می دانستی و هم من، که این آخرین دیدار ماست. ولی وانمود می کردیم که همه چیز عوض خواهد شد. هرگز چیزی عوض نشد. ولی حالا عوض می شود؛ حالا به سوی من پرواز می کنی.
هرگز فراموش نخواهم کرد که با تو چه کردند. هرگز فراموش نخواهم کرد که چگونه شکنجه ات دادند. این یک عهد است. اجازه نخواهم داد که جهان تو را فراموش کند.
گفتنی است سیامک پورزند، روزنامه نگار با سابقه ایرانی و همسر مهرانگیز کار، حقوقدان و فعال حقوق بشری، روز جمعه نهم اردیبهشت ماه ٩۰، بعد از سالها حبس خانگی و ممنوعیت از حقوق اجتماعی، در بیمارستانی در تهران در گذشت.
پانوشت:
اصل متن نامه آزاده پورزند به انگليسی نوشته شده که توسط پرستو د. به فارسی برگردانده شده است.