نوشین احمدی خراسانی
وقتی به دنیا آمدم، همه آنچه می دیدم و می شنیدم به من پیام می داد که تو دختری و «غیر از چهاردیواری خانه» جایی در این جهان مردانه نداری. از تلویزیون، کلاس درس، و روزنامه هایی که خانواده می خرید، تا عکس ها و پوسترها و نقاشی ها بر دیوارهای شهر و... همگی از تصاویر مردانی انباشته شده بود که رئیس جمهور، وزیر، نمایندۀ پارلمان، مسئول مملکت، فرمانده، و دولتمرد بودند. فیزیولوژی مردانه با تصویرها، دیوارنبشته ها و پیام های مردانه ای که پیوسته و پُرحجم بازنمایی می کرد جهان خارج از خانه را تسخیر کرده بود. در واقع فضای عمومی را آنان می چرخاندند، آن چنان که به عنوان یک دختر با فیزیولوژی متفاوت، بلندپروازی ها و آرزوهایم نمی توانست از چهاردیواری خانه فراتر برود.
همه عرصه ها از جمله ورزشکاری و قهرمانی، برای دختری که چشم به جهان می گشاید و دور و اطرافش را می بینید چهره ای مردانه دارد و تصویرها و فیزیولوژی زنان از همه عرصه ها حذف شده است. در واقع هر آنچه رسانه ها و جهان تصویری در داخل ایران را پُر کرده، نمادهای مذکر و فیزیولوژی مردانه ای است که برای دختری با فیزیولوژی متفاوت، جایی برای رؤیاپردازی و همذات پنداری با آن باقی نمی گذارد.
وقتی به دنیا آمدم، همه آنچه می دیدم و می شنیدم به من پیام می داد که تو دختری و «غیر از چهاردیواری خانه» جایی در این جهان مردانه نداری. از تلویزیون، کلاس درس، و روزنامه هایی که خانواده می خرید، تا عکس ها و پوسترها و نقاشی ها بر دیوارهای شهر و... همگی از تصاویر مردانی انباشته شده بود که رئیس جمهور، وزیر، نمایندۀ پارلمان، مسئول مملکت، فرمانده، و دولتمرد بودند. فیزیولوژی مردانه با تصویرها، دیوارنبشته ها و پیام های مردانه ای که پیوسته و پُرحجم بازنمایی می کرد جهان خارج از خانه را تسخیر کرده بود. در واقع فضای عمومی را آنان می چرخاندند، آن چنان که به عنوان یک دختر با فیزیولوژی متفاوت، بلندپروازی ها و آرزوهایم نمی توانست از چهاردیواری خانه فراتر برود.
همه عرصه ها از جمله ورزشکاری و قهرمانی، برای دختری که چشم به جهان می گشاید و دور و اطرافش را می بینید چهره ای مردانه دارد و تصویرها و فیزیولوژی زنان از همه عرصه ها حذف شده است. در واقع هر آنچه رسانه ها و جهان تصویری در داخل ایران را پُر کرده، نمادهای مذکر و فیزیولوژی مردانه ای است که برای دختری با فیزیولوژی متفاوت، جایی برای رؤیاپردازی و همذات پنداری با آن باقی نمی گذارد.
این تجربۀ مکرری است که بسیاری از دختران با آن بزرگ می شوند و با دیدن هر روزۀ انبوه نمادهای مردانه و تصاویر حضور مردان در صندلی های «قدرت»، بلندپروازی هایشان ناخواسته، کوچک و کوچک تر می شود تا جایی که نمی تواند از چهاردیواری خانه فراتر برود. در واقع الگوهای موجود برای دستیابی به «قدرت» و «مدیریت» و «قهرمانی» در جامعه ما به شدت با فیزیولوژی مردانه گره خورده است و زنان از کودکی با فیزیولوژی متفاوت شان نمی توانند با چنین کالبد مردانه ای، همذات پنداری داشته باشند. این در حالی است که همه می دانیم وجود الگو به ویژه در فضاهای عمومی، برای رشد نوع آرزوها و بلندپروازی ها در کودک، چقدر حائز اهمیت است.
این نکته را یادآور شدم تا به آن دسته از مردان جوانی که کمپین تغییر چهره مردانه مجلس را زیر سؤال می برند و به راحتی می گویند «چه فایده دارد که تعداد کمّی زنان مثلاً در مناصب سیاسی و قانونگذاری افزایش یابد» خاطرنشان کرده باشم که ممکن است برای شمایی که کودکی تان را با تصاویری از جهان و مدیران آن گذرانده اید، جهانی که حداقل به لحاظ بیولوژیک، با آن احساس بیگانگی نمی کردید، طبعاً اکثریت مطلق داشتن در مجلس، موضوع پیش پا افتاده ای به نظر برسد، اما شاید در سرنوشت دخترانی که امروز به دنیا می آیند، تغییر چهره مردانه این جهان بتواند تاثیرگذار باشد. چرا که سبب می شود آنان از کودکی با جهان بیرون از خانه شان احساس غریبه گی نکنند، و با این تغییر به ظاهر پیش پا افتاده، به تدریج شاهد بالیدن نسل هایی از دخترانی بلندپروازتر از نسل من باشیم. دخترانی که بتوانند با بلندپروازی هایشان در آینده، کشورشان را به جای بهتری برای زنان هموطن شان تبدیل کنند.
کمّی گرایی کمپین،به عنوان نقطه ضعف؟
یکی از محورهای مهم فعالیت کمپین تغییر چهره مردانه مجلس، در کنار محورهای اساسی دیگر، تمرکز و فعالیت برای افزایش کمّی و عددی نماینده گان زن در مجلس دهم است. اما افزایش کمّی آیا به رشد کیفی هم می انجامد؟ برای پاسخ این «معمّا» می توانیم به تجربه ورود زنان به عرصه مدیریت های سیاسی و قانونگذاری در کشورهای دیگر رجوع کنیم، گفتنی است که این تجربه ها به ما نشان می دهند که در بسیاری از جوامع اتفاقاً شکسته شدن تابوی ورود زنان به این حوزه ها، ابتدا با حضور زنان محافظه کار – و گاه مرتجع – آغاز شده و در اکثر مواقع نیز صرفاً از افزایش تعداد کمّی و عددی زنان، شروع کرده اند اما در ادامه مسیر، سرانجام به «رشد کیفی» حضور زنان در مجالس قانونگذاری و مدیریت های کلان سیاسی، منتهی شده است. حتا امروز هم می بینیم که برای مثال به رغم سابقه طولانی جنبش زنان در آمریکا و نیز با وجود سابقه و نفوذ و مشروعیت تاریخی جنبش حقوق مدنی سیاهپوستان، تازه در سال گذشته برای اولین بار در تاریخ کنگره آمریکا یک زن «سیاه پوست» توانست به کنگره آمریکا راه یابد، که این زن اتفاقاً از جناح جمهوری خواه یعنی جناح محافظه کار در آمریکا بود.
وقتی مارگارت تاچر (که به لحاظ سیاسی محافظه کار بود) به قدرت رسید و خواسته یا ناخواسته مسبب شکسته شدن سد حضور زنان در چنین منصب هایی شد، تا امروز که زنانی با گرایش های فمینیستی می توانند در کشورهای اروپایی مدیریت های کلان سیاسی را از آن خود کنند، راه طولانی و گام به گام، پیموده شده است.ولی ما که دستاوردهای مبارزات صدساله زنان در جهان را امروز «به یک چشم برهم زدن» مرور می کنیم پیش خودمان ممکن است تصور کنیم که یک کمپینی همچون «کمپین تغییر چهره مردانه مجلس»، باید همه آرزوهای تاریخی زنان ایران را تمام و کمال و به لحاظ کیفی، برآورده سازد.
در ایران نیز مانند اغلب مناطق دنیا قرار نیست رفع تبعیض جنسیتی در مناصب قانونگذاری و سیاسی، لزوماً یک شبه به مرحله ای برسد که برابری خواهان فمینیست، مثلاً مجلس را فتح کنند بلکه قرار است که به واسطه تلاش دسته جمعی زنان و طی روندی تدریجی، با کاندید شدن خیل عظیم زنان و افرایش جهشی تعداد نمایندگان زن، زنان با رویکردهای فکری، سیاسی، مذهبی و عقیدتی متفاوت - اما با دغدغه های برابری طلبانه - نیز فرصت و امکان حضور در مجلس دهم را بیابند. البته لازم به توضیح است که «برابری خواهی» در واقعیت، یک مفهوم قالب بندی شده، یا تفسیری واحد و خدشه ناپذیر و مطلق نیست، بلکه برابری خواهان در واقعیت زندگی، طیفی رنگارنگ را شامل می شوند که این طیف می تواند از فردی که صرفاً حامل یک یا چند خواسته برابری خواهانه در برخی از عرصه هاست آغاز شود و به افرادی که در همه عرصه ها خواهان برابری میان زنان و مردان هستند تعمیم یابد.
در نهایت می توان گفت که مسئله افزایش جهشی تعداد زنان در مجلس، می تواند این شانس را برای جامعه زنان افزایش دهد که در میان تعداد وسیع تر زنان کاندیدای مجلس، گروه هایی نیز از طیف های حداقلی برابری خواهان زن، بتوانند به پارلمان راه یابند. بی شک با افزایش جهشی زنان نماینده، هر کدام شان بسته به میزان دغدغه خاص برابری خواهانه خود، حداقل می توانند به تغییر در یک یا چند حوزه از تبعیض های موجود اقدام کنند که اگر چنین شود طبعاً مجموعۀ این اقدامات کوچک از سوی تعداد زیاد زنان نماینده، سرانجام می تواند سبب ساز برآیندی بزرگ تر در جهت بهبود وضعیت زنان باشد.
مدرسه فمینیستی
مدرسه فمینیستی