به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



جمعه، آبان ۱۵، ۱۳۹۴

عضو صفحه 'اسرائیل عاشق ایران است' قربانی خشونت‌های فلسطینیان و اسرائیل

ریچارد لیکین، عضو صفحه ی "اسرائیل عاشق ایران است" کشته شد 
ریچارد لیکین 

اما احتمالاً آن بخش از فعالیت‌های مجازی ریچارد که می‌تواند مورد توجه جامعه ایرانی قرار گیرد، عضویت او در صفحه ای فیسبوکی است با عنوان "اسرائیل عاشق ایران است".

به گفته رونی ادری، از پایه‌گذاران این صفحه، ریچارد لیکین یکی از نخستین اعضای این گروه بود که اکنون، پس از بیش از سه سال، شمار همراهان آن به بیش از یکصد و بیست و دو هزار تن رسیده است. 

ریچارد در زمانه‌ای که تنش میان دولت‌های ایران و اسرائیل در نقطه اوج خود بود، نه تنها امید خود به صلح را از دست نداد، بلکه با حمایت از کمپینِ عشق و دوستی میان دو ملت، کوشید این پیام را به گوش سیاستمداران دو کشور برساند که مردم عادی علاقه‌ای ندارند قربانی دشمنی آنها شوند.
یک ماه پس از آغاز دور جدید خشونتها میان اسرائیل و فلسطینیان، علی رغم کاهش سطح و میزان حملات جوانان و نوجوانان فلسطینی، همچنان مشخص نیست که آیا این دور جدید را باید پایان‌یافته دانست یا خیر.
در این دور از حملات که با انتشار شایعه تصمیم اسرائیل برای تغییر شرایط موجود در تپه معبد (مجتمع حرم‌ شریف) در اورشلیم (قدس) آغاز شد، تاکنون دستکم دوازده یهودی اسرائیلی و بیش از پنجاه فلسطینی و عرب شهروند اسرائیل جان خود را از دست داده‌اند.
اما آنچه به اندازه از دست رفتن جانِ ده‌ها تن غم‌انگیز است، انسانیت زدایی از کشته‌شدگان است.
این روزها، کشته‌شدگان تنها به ارقامی مبدل شده‌اند که روزانه افزایش می‌یابند. در این میان، گویا برای کسی اهمیت ندارد که این افراد – چه مهاجمان مسلحِ کشته شده، چه قربانیانِ یهودی، و چه فلسطینیانی که در جریان تظاهرات یا درگیری با نیروهای امنیتی اسرائیل کشته شده‌اند – انسان‌هایی دارای خانواده و گذشته بودند، و آینده‌ای در پیش داشتند که دیگر وجود ندارد.
یکی از این قربانیان که این روزها اسم او کمی در رسانه‌ها آمده است، ریچارد لِیکین نام داشت؛ مردی هفتاد و شش ساله که شاید به علت فعالیت‌هایش، آشنایی با او برای جامعه ایرانی نیز اهمیت داشته باشد.

یچارد لیکین معلم و مدیر مدرسه بازنشسته‌ای بود که سی و دو سال پیش به همراه همسر و دو فرزند نوجوانش از ایالات متحده به اسرائیل مهاجرت کرد. او تا پیش از مهاجرت از فعالان مدنی در ایالات متحده بود که از جمله در کنار مارتین لوتر کینگ در راهپیمایی‌های دهه شصت میلادی در جریان مبارزات مدنی سیاه‌پوستان آمریکایی شرکت کرده بود.

ریچارد پس از مهاجرت به اسرائیل نیز مؤسسه‌ای برای آموزش زبان انگلیسی راه‌اندازی کرد که در آن کوشید با کنار هم قرار دادن کودکان و نوجوانان یهودی و عرب، پلی بین آنها زده، مهر و دوستی را در دو گروه گسترش دهد. اما از قضا، مهاجمی که او را کشت از محله‌ای عرب‌نشین می آمد که عمده شاگردان عرب ریچارد نیز از همان محل بودند.

مانیا، دختر ریچارد لیکین درباره پدرش که نویسنده کتابی با عنوان "تدریس، همچون عملی عاشقانه" بود، در صفحه فیسبوک خود عقاید پدرش را در این موارد خلاصه کرده است: هر کودک یک معجزه است؛ مهربانی و مثبت‌اندیشی واگیردارند؛ توانمندسازی افراد را آزاد می‌کند تا توانایی‌های خود را بشناسند؛ فرزندداری و آموزگاری اقداماتی عاشقانه اند و مدارس باید همچون جوامع آموزشی باشند مملو از تکثرگرایی (پلورالیسم) و فرصت انتخاب.

میخا لیکین، دیگر فرزند ریچارد نیز در گفتگویی با شبکه تلویزیونی کانال دو اسرائیل، ضمن تأکید بر علاقه پدرش به همزیستی مسالمت‌آمیز و برابری در تمامی سال‌های عمرش، شبکه‌های اجتماعی را عامل اصلی نفرت‌پراکنی می‌داند که در نهایت جان پدرش را گرفت.

ریچارد لیکین خود نیز در شبکه‌های اجتماعی فعال بود و همواره می‌کوشید از طریق همین شبکه‌ها پیام صلح و همزیستی مسالمت‌آمیز را به گوش مخاطبانش برساند. تصویر کاور صفحه فیسبوک او، از یک سال پیش، دو نوجوان یهودی و عرب مسلمان را نشان می‌دهد که دست بر شانه یکدیگر انداخته‌اند و بالای سرشان به انگلیسی نوشته شده است: "همزیستی".

اما احتمالاً آن بخش از فعالیت‌های مجازی ریچارد که می‌تواند مورد توجه جامعه ایرانی قرار گیرد، عضویت او در صفحه ای فیسبوکی است با عنوان "اسرائیل عاشق ایران است". به گفته رونی ادری، از پایه‌گذاران این صفحه، ریچارد لیکین یکی از نخستین اعضای این گروه بود که اکنون، پس از بیش از سه سال، شمار همراهان آن به بیش از یکصد و بیست و دو هزار تن رسیده است. ریچارد در زمانه‌ای که تنش میان دولت‌های ایران و اسرائیل در نقطه اوج خود بود، نه تنها امید خود به صلح را از دست نداد، بلکه با حمایت از کمپینِ عشق و دوستی میان دو ملت، کوشید این پیام را به گوش سیاستمداران دو کشور برساند که مردم عادی علاقه‌ای ندارند قربانی دشمنی آنها شوند.

ریچارد لیکین حتی تا آخرین روزها نیز از تلاش در جهت ساختن پل میان اقوام و ملت‌ها غافل نشد. تنها دو روز پیش از حمله مسلحانه‌ای که جان او و دو تن دیگر، به همراه یکی از مهاجمان را در روز سیزدهم اکتبر گرفت، ریچارد مطلبی از مؤسسه آموزشی "دست در دست" بازنشر کرده بود که در اوج تنش میان اسرائیل و فلسطینیان، امید به آینده‌ای بهتر برای طرفین را در دل زنده می‌کرد.

مهاجمان در آن روز با ورود به اتوبوسی که ریچارد نیز در آن حضور داشت، گلوله‌ای به جمجمه او شلیک کردند و با چاقو به صورت و سینه وی ضربه وارد کردند. آقای لیکین پس از حدود دو هفته ای که در بیمارستان بود، نهایتاً در روز سه‌شنبه بیست و هفتم اکتبر درگذشت.

اما مرگ ریچارد پایان فعالیت او نبود. خبرنگار وبسایت تایمز اسرائیل از مراسم خاکسپاری او نوشت که آنچه بیش از هر چیز میان شرکت‌کنندگان شنیده می‌شد، سخن صلح و همزیستی مسالمت‌آمیز بود. نوه این قربانی کینه و نفرت نیز در دیدار با زیپی لیونی، وزیر دادگستری سابق اسرائیل گفت که اطمینان دارد اگر پدربزرگش زنده بود پیام امروز او این بود که باید همه گزینه‌های موجود برای رسیدن به راه حل را آزمود و مسلماً نفرت میان این گزینه‌ها نیست.

حال، پس از آنکه در آن حمله چهار تن (سه مسافر اتوبوس و یکی از مهاجمان) جان خود را از دست داده‌اند، خانواده مهاجمان نیز در انتظارند که ببینند آیا خانه‌شان تخریب خواهد شد یا دادگاه عالی اسرائیل جلوی این اقدام را خواهد گرفت. اما شاید اگر ریچارد امروز زنده بود، مخالف تخریب خانه فردی می شد که او را کشت؛ همانطور که پسر او در مراسم خاکسپاری‌اش گفت: «نفرت و شرارت پدرم را از ما گرفتند. اما او هرگز از ما نمی‌خواست که واکنشی نفرت‌آمیز و شریرانه نشان دهیم. او می‌بخشید و ما را راهنمایی می‌کرد که با مهربانی و عشق واکنش نشان دهیم.»

* دست در دست: مؤسسه‌ای آموزشی که در مدارس آن در نقاط مختلف اسرائیل، کودکان و نوجوانان یهودی و عرب در کنار هم و به دو زبان عبری و عربی تحصیل می‌کنند.

بی بی سی 

در همین زمینه:
"من عاشق شما ایرانی ها هستم "