به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



سه‌شنبه، خرداد ۱۲، ۱۳۹۴

من آن دریای پر اشکم که طوفانی بدل دارم...

علیرضا قربانی (ویدذو)
من آن دریای پر اشکم که طوفانی بدل دارم...
به سر می دوم رو به خانه ی تو / که شاید بیابم نشانه ی تو
فتاده ز پا خسته آمده ام / که سر بگذارم به شانه ی تو
به جای تاج گل بزرگی که پس از مرگم برایم می آوری، شاخه ای از آن را همین امروز به من هدیه کن .
این نوشته زیبا را در کیف پول مامان که
 ۳ بار نوشته بود پیدا کردم.




شعر: محمد قهرمان
آواز: علیرضا قربانی
آهنگساز: شهرام توکلی

به سر می دوم رو به خانه ی تو
که شاید بیابم نشانه ی تو
فتاده ز پا خسته آمده ام
که سر بگذارم به شانه ی تو
به یادت به هر سو نظاره کنم
ز داغت به تن جامه پاره کنم
غمت گر به جانم شرر نزند
هوای جنونم به سر نزند
امید دلم در برم بنشین تا مگر ز دلم غم برون برود
وگرنه ز خشم نخفته ی من تا سپیده دمان جوی خون برود
ز جور فلک مانده در قفسم تا به سنگ ستم پرشکسته مرا
وگر این قفس را به هم شکنم تا کجا ببرد بال خسته مرا
نخیزد نغمه ی مستانه ی تو
شده پر گرد غم کاشانه ی تو
گرفته شعر تو روی زمین را
چرا زیر زمین شد خانه ی تو
به سر می دوم رو به خانه ی تو
که شاید بیابم نشانه ی تو
فتاده ز پا خسته آمده ام
که سر بگذارم به شانه ی تو